«مکانیسم ماشه» در دست ناقضان تعهد

رضا عدالتی پور

«مکانیسم ماشه» در دست ناقضان تعهد

اقتصادایرانی: در پی تهدید سه کشور اروپایی برای فعال‌سازی «مکانیسم ماشه» و بازگرداندن تحریم‌های شورای امنیت علیه ایران، سیدعباس عراقچی با ارسال نامه‌ای به دبیرکل سازمان ملل و شورای امنیت، ضمن اعتراض به بی‌صلاحیتی حقوقی و اخلاقی این کشورها، نسبت به پیامدهای خطرناک سوءاستفاده از سازوکارهای برجام هشدار داد.

عراقچی در این نامه به طور صریح و مستند، نه تنها ادعاهای طرف های اروپایی مبنی بر مشروعیت بازگشت به مفاد برجام و احیای قطعنامه های لغوشده را بی پایه و فاقد وجاهت دانست، بلکه تصریح کرد که این کشورها با استمرار نقض تعهدات خود در چهارچوب برجام، حمایت مستقیم و غیرمستقیم از اقدامات متجاوزانه اسرائیل و آمریکا علیه ایران و شرکت فعال در سیاست فشار حداکثری، عملا جایگاه خود به عنوان «شرکت کننده برجامی» را از دست داده اند؛ وضعیتی که به وضوح، عدم صلاحیت حقوقی آنها را برای پیگیری مکانیسم های توافق به نمایش می گذارد.این واکنش درحالی صورت گرفته است که ایران برخلاف آمریکا که به طور یکجانبه از توافق خارج شد، کلیه مراحل حل وفصل اختلافات در درون سازوکارهای داخلی برجام را طی کرده و تنها پس از آن، به صورت تدریجی و طبق بند 36 توافق هسته ای، دست به اقدامات جبرانی زده است. این مسیر، نه تنها با حسن نیت و خویشتن داری دیپلماتیک همراه بوده، بلکه ایران کوشیده است از طریق تعامل مستمر با اعضای باقی مانده توافق، زمینه های بازگشت آنان به مسیر تعهداتشان را نیز فراهم آورد؛ اما در مقابل، سه کشور اروپایی نه تنها هیچ گامی در جهت جبران قصور خود برنداشته اند، بلکه با مشارکت در اعمال فشارهای ثانویه و اخیرا همراهی با عملیات نظامی علیه ایران، مسیر تنش آفرینی را دنبال کرده اند. عراقچی هشدار داده است که چنین بازیگرانی، به لحاظ اخلاقی نمی توانند مدعی حسن نیت باشند وهرگونه تلاش آنها برای بازگرداندن قطعنامه های لغوشده شورای امنیت، نه تنها از منظر حقوقی فاقد وجاهت است، بلکه از حیث سیاسی نیز عاملی برای تضعیف نظم بین المللی و اعتبار تصمیمات شورای امنیت محسوب می شود. او با اشاره به نامه ای که تروئیکای اروپایی در اوت 2020 خطاب به آمریکا نوشته بودند- نامه ای که در آن کشورهای اروپایی خود را از هرگونه اقدام منجر به شکاف در شورای امنیت برحذر می داشتند - از رویکرد دوگانه و متناقض آنان انتقاد کرده و خواستار پایبندی به همان اصولی شده که خود بر آن تاکید داشتند.این تحولات، تنها یک هفته پس از آن رخ داده که کشورهای بریتانیا، فرانسه و آلمان اعلام کردند چنانچه ایران در مسیر توافقی جدید گام برندارد، فرآیند احیای تحریم های سازمان ملل متحد را تا پایان ماه اوت آغاز خواهند کرد؛ تهدیدی که با واکنش قاطع مقامات ایرانی مواجه شده و به گفته اسماعیل بقایی، سخنگوی وزارت امور خارجه، فاقد هرگونه مبنای حقوقی و اخلاقی است و ایران نیز در پاسخ، مواضع روشن خود را در تعاملات دیپلماتیک آینده به طرف های اروپایی منتقل خواهد کرد. در همین زمینه، کارشناسان و صاحبنظران سیاسی و حقوقی در یادداشت هایی تحلیلی که برای «ایران» نوشته اند، ابعاد حقوقی، دیپلماتیک و سیاسی نامه عراقچی را مورد واکاوی قرار داده و نسبت به عواقب استمرار رفتارهای متناقض کشورهای اروپایی هشدار داده اند.
 
یادداشت

بازتعریف راهبرد دیپلماتیک ایران برای مهار اروپا

رحمن قهرمانپور / کارشناس مسائل استراتژیک

به نظر می رسد تلاش اخیر سه کشور اروپایی برای فعال سازی مکانیزم ماشه در قبال ایران، فراتر از صرفا پایان یافتن محدودیت های فنی در برجام باشد. در واقع، این اقدام بیش از آن که واکنشی صرف به فعالیت های هسته ای ایران باشد، بخشی از راهبرد گسترده تر اروپا برای احیای سیاست مشترک دفاعی و خارجی اتحادیه اروپاست؛ راهبردی که ریشه در تحولات ژئوپلیتیک پس از حمله روسیه به اوکراین و پیروزی مجدد دونالد ترامپ در ایالات متحده دارد.تا پیش از این، امنیت اروپا عمدتا بر توان دفاعی ایالات متحده و ناتو استوار بود؛ اما تحولات سال های اخیر، بویژه بازگشت ترامپ، این اتکا را با تردیدهای جدی مواجه کرده است. برای اروپایی ها اکنون مسجل شده که بی میلی واشنگتن به تعهدات امنیتی اش در قبال اروپا، صرفا یک نوسان موقت نیست.

از همین رو، زمزمه هایی جدی درباره بازتعریف استقلال راهبردی اروپا از جمله احیای ایده «چتر هسته ای فرانسه برای قاره سبز»، بار دیگر در دستورکار پاریس، برلین و حتی لندن قرار گرفته است. در این فضا، شاهد نزدیکی بی سابقه دوجانبه میان فرانسه، آلمان و بریتانیا هستیم که همکاری های امنیتی را هدف گرفته اند. تقویت این پیوندها نه تنها واکنشی به بحران های جهانی، بلکه تلاشی برای بازسازی انسجام درونی اتحادیه اروپا نیز به حساب می آید؛ انسجامی که حالا بر محور چالش ایران صورت بندی می شود.

مساله ایران: صحنه جدید قدرت نمایی اروپا

در ادامه همین سیاست، موضوع ایران به عنوان صحنه ای تازه برای نمایش قدرت اروپا مطرح شده است. اروپایی ها که در جریان جنگ اوکراین موفق شدند از توافق زودهنگام میان ترامپ و پوتین جلوگیری کنند، اکنون تلاش می کنند که در پرونده ایران نیز ابتکار عمل را به دست گیرند. نارضایتی بی سابقه اروپا از تهران، از جمله در جریان جنگ 12 روزه، نمود عینی همین تغییر رویکرد است؛ چنان که صدراعظم آلمان در اظهارنظری کم سابقه گفت: «اسرائیل همان کار کثیفی را انجام می دهد که ما نمی خواهیم خودمان انجام دهیم.» این جمله، به خوبی گویای جابه جایی گفتمانی در نگاه اروپا به ایران است. در چهارچوب همین سیاست بود که فشارها بر رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بین المللی انرژی اتمی نیز افزایش یافت تا گزارش خود درباره ایران را زودتر منتشر کند.

غنی سازی صفر، موشک ها و ایران تهدیدآمیز

در همین مسیر، اتحادیه اروپا بار دیگر تاکید بر غنی سازی صفر را مطرح کرده و برخی مقامات اروپایی حتی ایران را به تهدید موشکی علیه اروپا متهم کرده اند. در این فضای متشنج، فعال سازی مکانیزم ماشه از سوی اروپا را باید بخشی از راهبرد گسترده تری دانست که هدف آن، هماهنگی بیشتر با سیاست های ترامپ و بازسازی چهره امنیتی اروپا در دوران پسا اوکراین است. این در حالی است که در دوران اول ریاست جمهوری ترامپ، اروپا موضعی متفاوت داشت و کوشید با مخالفت با خروج آمریکا از برجام و طراحی سازوکار مالی اینستکس، توافق را حفظ کند. اما امروز، برخلاف گذشته، شاهد اتخاذ مواضعی تند و همسو با واشنگتن هستیم.

ایران؛ واکنش متقابل و راهبرد فشار معکوس

ایران نیز در پاسخ به این رویکرد جدید اروپا سیاست متفاوتی در پیش گرفته است. برخلاف گذشته که گاه رویکرد تدافعی داشت، اکنون دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی تلاش می کند از موضعی تهاجمی تر وارد شود. اظهارات مقاماتی چون دکتر عراقچی درباره کاهش قدرت دیپلماتیک اروپا و بی اثر بودن فشارهایش نشان می دهد که استراتژی تهران بر این پایه استوار شده که فشار اروپا را نه با عقب نشینی، بلکه با ایجاد موازنه در قبال ایالات متحده پاسخ دهد. به این معنا که اگر امتیازی قرار است داده شود، این امتیاز به آمریکا داده خواهد شد تا اروپا در عمل وادار به همراهی شود. این سیاست البته ممکن است تبعاتی نیز در پی داشته باشد؛ از جمله احتمال تشدید مانع تراشی اروپا در روند هرگونه توافق. تجربه جلوگیری اروپا از صلح زودهنگام میان ترامپ و پوتین درباره اوکراین، نشان می دهد که اروپا توان اثرگذاری جدی در مسیرهای دیپلماتیک را دارد و نباید این بازیگر را دست کم گرفت.

ابعاد حقوقی مکانیزم ماشه و مخاطرات نظم هسته ای

ایران از منظر حقوقی استدلال می کند که اروپا به دلیل نقض اساسی برجام- از جمله سکوت در برابر حمله اسرائیل و عدم پایبندی به تعهدات-صلاحیت حقوقی برای فعال سازی مکانیزم ماشه را ندارد. دکتر عراقچی در نامه اخیر خود به این موضوع پرداخته و تاکید کرده که شرایط توافق اساسا تغییر کرده است. بنابراین، نمی توان همان مقررات پیشین را بر واقعیت های کنونی تحمیل کرد.از سوی دیگر، بسیاری از کارشناسان کنترل تسلیحات هشدار داده اند که توسل اروپا به مکانیزم ماشه می تواند به تضعیف پیمان عدم اشاعه (NPT) بینجامد. بویژه اگر اعضای NPT احساس کنند که در ازای همکاری با آژانس، نمی توانند از منافع صلح آمیز انرژی هسته ای بهره مند شوند، این به معنای فروپاشی توازن موجود در ماده 4 این پیمان خواهد بود؛ توازنی میان خلع سلاح، عدم اشاعه و استفاده صلح آمیز از انرژی هسته ای. در مجموع، فعال سازی مکانیزم ماشه از سوی اروپا نه فقط یک اقدام فنی یا حقوقی، بلکه بخشی از یک چرخش راهبردی در سیاست خارجی این قاره است. این اقدام هم به دنبال مشروعیت بخشی به ابتکار عمل اروپاست و هم در خدمت بازتعریف سیاست دفاعی مشترک.اما در عین حال، اروپا باید مراقب باشد که در مسیر مواجهه با ایران، همان نظمی را که پس از جنگ جهانی دوم با ایالات متحده بنا نهاده، به مخاطره نیندازد. استفاده ابزاری از مکانیزم های بین المللی برای اهداف امنیتی، اگر بدون توجه به اصول بنیادین حقوق بین الملل انجام شود، نه تنها اعتبار اروپا، بلکه نظم هسته ای جهانی را نیز تهدید خواهد کرد.

 
یادداشت

اروپا عضو متعهد برجام نیست

محمدعلی بهمنی قاجار / پژوهشگر حقوق بین الملل

در واکنش به تهدید اخیر کشورهای اروپایی برای فعال سازی مکانیسم ماشه علیه ایران، وزیر امور خارجه کشورمان در نامه ای رسمی به دبیرکل سازمان ملل متحد و اعضای شورای امنیت، با استنادی روشن و حقوقی، تاکید کرده است که اروپا دیگر جایگاهی در چهارچوب برجام ندارد و نمی تواند از سازوکارهای آن، از جمله مکانیسم ماشه، بهره برداری کند.بر پایه این نامه و تحلیل دقیق دکتر سید عباس عراقچی، اروپا با نقض مکرر تعهدات برجامی خود و همراهی کامل با تحریم های ایالات متحده پس از خروج یک جانبه آن کشور از توافق هسته ای، عملا از برجام خارج شده است. سکوت معنادار و بعضا همراهی ضمنی برخی دولت های اروپایی با اقدامات خصمانه رژیم صهیونیستی علیه ایران، بویژه تجاوزات اخیر، نیز موید آن است که اروپا دیگر نمی تواند خود را در قامت یک عضو متعهد برجام معرفی کند.نمونه بارز اعتبار این استدلال، به سال 2020 بازمی گردد؛ زمانی که آمریکا پس از خروج رسمی از برجام، تلاش کرد مکانیسم ماشه را فعال کند. اما همین اروپا که امروز داعیه دار استفاده از آن است، در آن زمان صراحتا اعلام کرد که ایالات متحده، به دلیل خروج از توافق، دیگر حق استفاده از ابزارهای درون برجامی را ندارد. همین استدلال موجب شد شورای امنیت سازمان ملل، به اتفاق آرا، با اقدام واشنگتن مخالفت کند. اکنون جای پرسش است: آیا اروپایی ها، که زمانی مدافع این منطق بودند، حاضرند با نقض اصل بدیهی «منع تناقض» در حقوق بین الملل، همان مسیر اشتباه آمریکا را طی کنند؟ در این میان، تاکید دیپلماسی ایران بر این نکته ضروری است که تهران، نه ناقض برجام، بلکه برخوردار از حق اقدام جبرانی بر اساس بند 36 توافق است. کاهش تعهدات هسته ای ایران، پاسخی حقوقی و مشروع به بدعهدی طرف های مقابل بوده و با هدف بازگرداندن توازن به توافق انجام شده است، نه خروج از آن. با این حال، نمی توان نادیده گرفت که داوری نهایی این دعوا، در صحنه ای شکل می گیرد که عمده قواعدش را همان کشورهای مدعی رعایت حقوق می نویسند. اگر اروپا تصمیم به فعال سازی مکانیسم ماشه بگیرد، تبعات آن نه تنها دامن ایران، بلکه خود اروپا را نیز خواهد گرفت. چرا که تضعیف مبانی حقوق بین الملل، پیش از هر چیز مشروعیت سازوکارهای مورد استناد غرب را زیر سوال می برد. در این شرایط، بهره گیری حداکثری از ظرفیت های دیپلماتیک، ضرورتی حیاتی است. ایران، کشوری با موقعیت راهبردی بی بدیل، منابع عظیم انرژی، و پیوندهای تمدنی و فرهنگی با بیش از نیم میلیارد نفر در منطقه است. از آسیای مرکزی تا قفقاز، از خاورمیانه تا شبه قاره هند، ایران بازیگری موثر و تعیین کننده است. تنها کشوری که در آن واحد در خلیج فارس، دریای عمان و تنگه هرمز حضور دارد، با اروپا، آسیا و آفریقا پیوند دارد و صاحب یکی از بزرگ ترین منابع گازی و نفتی دنیاست، نمی تواند بی برگ برنده باشد.این تصور که ایران در مواجهه با تهدیدها دست خالی است، نادرست و دور از واقعیت است. ظرفیت های ژئوپلیتیک، ژئواکونومیک، فرهنگی و حتی ایدئولوژیک جمهوری اسلامی ایران، برگ های برنده ای اند که اگر با دیپلماسی هوشمندانه و مبتنی بر منافع ملی همراه شوند، می توانند در حفظ و ارتقای جایگاه ایران در نظام بین الملل بسیار موثر باشند.در نهایت، ایران باید همچنان مسیر گفت وگو، حقوق بین الملل و عقلانیت را مبنای کنش دیپلماتیک خود قرار دهد. اما همزمان با این واقع گرایی، نباید از حقوق خود کوتاه بیاید. همان گونه که در گذشته توانست با استدلال منطقی مانع از سوء استفاده آمریکا از مکانیسم ماشه شود، امروز نیز می تواند با هوشمندی، اروپا را از ورود به این مسیر پرهزینه بازدارد.

 
یادداشت

اروپا فاقد وجاهت حقوقی برای استناد به مفاد برجام

علی مسعودیان / پژوهشگر ارشد حقوق بین الملل

برای بررسی عملکرد کشورهای اروپایی عضو E3 در چهارچوب برجام، ابتدا باید ماهیت حقوقی این توافق مشخص شود. هرچند ورود به بحث تفصیلی درباره اینکه برجام معاهده ای الزام آور است یا صرفا توافقی سیاسی، در اینجا ضروری نیست، اما به طور کلی باید گفت چه برجام را معاهده بدانیم و چه توافقی غیرمعاهده ای، کشورهای عضو E3 با توجه به اقدامات خود به عنوان مشارکت کننده در این توافق، بویژه پس از خروج یک جانبه ایالات متحده آمریکا، صلاحیت استناد به سازوکار حل وفصل اختلافات مندرج در بندهای 36 و 37 برجام یا بندهای 11 تا 13 قطعنامه 2231 شورای امنیت را ندارند.اگر برجام را معاهده در نظر بگیریم، مطابق ماده 62 کنوانسیون 1969 وین درباره حقوق معاهدات، حملات نظامی آمریکا به تاسیسات هسته ای فردو، نطنز و سایر اماکن مرتبط، مصداق «تغییر بنیادین اوضاع و احوال» به شمار می رود. در نتیجه، این وضعیت موجب سلب قابلیت اجرای برجام شده و خاصیت الزام آور آن میان طرف ها از میان رفته است. به بیان دیگر، همان گونه که در نامه دکتر سیدعباس عراقچی، وزیر خارجه ایران، به شورای امنیت سازمان ملل در تاریخ 20 ژوئیه 2025 نیز آمده است، کشورهای عضو گروه هفت که E3 نیز در میان آنها قرار دارند درخواست لغو کامل غنی سازی را مطرح کرده اند. این خواسته، آشکارا با مهم ترین مبنای پذیرش ایران در توافق برجام، یعنی به رسمیت شناختن حق غنی سازی، در تعارض است.علاوه بر آن، زمانی که تاسیسات هسته ای ایران در فردو و نطنز با توسل به زور و در نقض صریح قواعد آمره حقوق بین الملل به طور کامل منهدم شده اند، وضعیتی جدید و اساسی به وجود آمده که اجرای برجام را غیرممکن می سازد. در چنین شرایطی، تعهدات طرف ها متزلزل شده و محدوده مسئولیت آنها مبهم است. مطابق ماده 26 کنوانسیون وین، هر توافق الزام آوری تنها زمانی قابل اتکا است که طرف ها با حسن نیت به آن پایبند باشند. بدیهی است که اگر ایران در زمان انعقاد برجام در سال 2015 می دانست که در سال 2025 هدف حمله نظامی قرار خواهد گرفت، اساسا وارد چنین توافقی نمی شد. این امر به خوبی اثبات می کند که تغییر بنیادین اوضاع و احوال مانعی جدی برای اجرای برجام محسوب می شود.اما اگر برجام را توافقی غیرمعاهده ای بدانیم، باز هم اصول بنیادین حقوق بین الملل عمومی بر آن حاکم است. در هر توافقی، حتی با ماهیت سیاسی یا غیرمعاهده ای، طرف ها ملزم به رفتار مبتنی بر حسن نیت هستند و هیچ یک از مشارکت کنندگان نمی توانند از اقدامات غیرقانونی خود سود ببرند. همان گونه که در نامه رسمی وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران نیز ذکر شده، طرف های اروپایی به تعهدات کلیدی خود مانند تسهیل تجارت عادی، مقابله با آثار فراسرزمینی تحریم های آمریکا و اجرای تعهدات مندرج در بیانیه های وزیران در سال 2018 پایبند نبوده اند.به عنوان نمونه، دولت فرانسه با مشارکت در تامین تجهیزات نظامی دفاعی برای اسرائیل، عملا وارد تقابل مستقیم با ایران شده و برخلاف روح برجام و اصل حسن نیت رفتار کرده است. همچنین، اظهارات نخست وزیر آلمان که گفته بود «این کار کثیفی است که اسرائیل برای همه ما انجام می دهد»، بیانگر حمایت آشکار یکی از اعضای E3 از اقدامات اسرائیل علیه ایران است. این نوع اظهارات از سوی مقامات رسمی می تواند از منظر حقوق بین الملل مصداق «انتساب عمل متخلفانه به دولت» تلقی شود و نقش مهمی در احراز سوءنیت اروپایی ها ایفا کند.در نتیجه، چه برجام معاهده تلقی شود و چه توافقی غیرالزام آور، کشورهای اروپایی عضو E3، با توجه به عملکرد و رویه عملی خود در قبال برجام، بویژه در پی حملات نظامی و تخریب گسترده تاسیسات هسته ای ایران، فاقد هرگونه حق یا وجاهت حقوقی برای استناد به مفاد این توافق، از جمله مکانیسم حل وفصل اختلافات آن هستند.

منبع: روزنامه ایران

وبگردی
    ارسال نظر