پارکهای فنآوری چگونه نوآوری را مدیریت کنند؟
حسین سلاحورزی/ رییس سازمان ملی کارآفرینی ایران

اقتصاد ایرانی: حسین سلاحورزی، رییس سازمان ملی کارآفرینی ایران در یادداشتی پیرامون نحوه مدیریت پارکهای علم و فناوری به تفاوت این نهادها با سازمانهای دولتی و مقایسه با نمونههای خارجی آن پرداخت.
یادداشت را به طور کامل بخوانید:
مدیریت پارکهای علم و فناوری نیازمند رویکردی حرفهای، پویا و چندوجهی است تا بتواند فضایی برای رشد نوآوری، تقویت شرکتهای دانشبنیان و ارتباط مؤثر بین صنعت، دانشگاه و دولت ایجاد کند. سبک مدیریتی در این پارکها باید ترکیبی از برنامهریزی دقیق، انعطافپذیری و تمرکز بر همکاریهای گسترده باشد تا پاسخگوی نیازهای متنوع ذینفعان و چالشهای محیطهای فناوریمحور شود. اولین ویژگی یک مدیریت موفق، تفکر استراتژیک است. مدیران باید با نگاهی بلندمدت، روندهای جهانی فناوری و نیازهای بازار را تحلیل کنند. این کار شامل شناسایی فرصتهای نوظهور، پیشبینی تقاضاهای صنعت و طراحی سیاستهایی برای جذب استعدادها و شرکتهای نوآور است. برای مثال، پارک تحقیقاتی استنفورد با برنامهریزی هدفمند، زنجیرهای از ایدهپردازی تا تجاریسازی ایجاد کرده که به الگویی جهانی تبدیل شده است.
دوم، مدیریت باید مشارکتی و شبکهساز باشد. پارکهای فناوری بهعنوان پل ارتباطی بین بازیگران مختلف اکوسیستم نوآوری عمل میکنند. مدیران باید با ایجاد شبکههای قوی، همکاری بین دانشگاهها، شرکتهای خصوصی و نهادهای دولتی را تسهیل کنند. برگزاری رویدادهای مشترک، ایجاد پلتفرمهای تبادل دانش و جذب سرمایهگذاری بینالمللی از جمله وظایف کلیدی است. بهعنوان نمونه، پارک علمی کمبریج با مدیریت مشترک دانشگاه و بخش خصوصی، شبکهای مؤثر از استعدادها و سرمایهگذاران ساخته است.
سوم، سبک مدیریتی باید خلاقیتمحور و منعطف باشد. در محیطهای فناوری که تغییرات سریع رخ میدهد، مدیران باید از رهبری تحولآفرین بهره ببرند و فضایی برای ریسکپذیری و نوآوری فراهم کنند. این شامل حمایت از استارتاپها با خدماتی مانند مشاوره تخصصی، دسترسی به آزمایشگاهها و تأمین مالی است تا موانع توسعه فناوری کاهش یابد.
چهارم، پایداری مالی از اولویتهای مدیریت است. مدیران باید مدلهای درآمدی متنوعی مانند اجاره فضاهای کاری، ارائه خدمات تخصصی یا مشارکت در سود شرکتها طراحی کنند. این رویکرد بهویژه در ایران که پارکها اغلب به بودجه دولتی وابستهاند، برای کاهش وابستگی و افزایش خودکفایی اهمیت دارد.
در نهایت، مدیریت مؤثر نیازمند ارزیابی مستمر عملکرد است. استفاده از شاخصهایی مانند تعداد اختراعات ثبتشده، میزان موفقیت شرکتهای مستقر و حجم سرمایهگذاری جذبشده به مدیران کمک میکند تا اثربخشی برنامهها را بسنجند. اتخاذ رویکردی دادهمحور و بهرهگیری از ابزارهای تحلیلی نوین نیز تصمیمگیریها را دقیقتر میکند.
بههرصورت من معتقدم که مدیریت پارکهای فناوری باید با نگاهی استراتژیک، مشارکتی و نوآورانه عمل کند تا اکوسیستم دانشبنیان را تقویت کرده و به رشد پایدار اقتصادی منجر شود.
تعادل بین حمایت از استارتاپها و حفظ استقلال آنها
پارکهای علم و فناوری در ایران برای ایجاد تعادل بین حمایت از استارتاپها و حفظ استقلال آنها باید مدلی مدیریتی را دنبال کنند که هم پشتیبانی هدفمند ارائه دهد و هم فضایی برای خودمختاری و خلاقیت استارتاپها فراهم کند. این مدل باید با شرایط خاص ایران، مانند محدودیتهای مالی، وابستگی به بودجه دولتی و نیاز به تقویت ارتباط با بازارهای جهانی، همخوانی داشته باشد. یک مدیریت هوشمندانه میتواند اکوسیستم نوآوری را تقویت کرده و استارتاپها را به سمت خودکفایی هدایت کند.
نخستین گام، ارائه حمایتهای ساختاریافته و محدود است. پارکها باید امکاناتی مانند فضای کاری مقرونبهصرفه، دسترسی به تجهیزات آزمایشگاهی، مشاورههای تخصصی و آموزشهای حرفهای در اختیار استارتاپها قرار دهند. اما این حمایتها باید با برنامهای مشخص و زمانبندیشده ارائه شوند تا استارتاپها بهتدریج مستقل شوند. برای نمونه، پارک فناوری پردیس با ارائه زیرساختهای پیشرفته و معافیتهای مالیاتی ۲۰ ساله، بستری برای رشد اولیه استارتاپها فراهم کرده، اما با طراحی برنامههای خروج تدریجی، آنها را به سمت خودکفایی سوق میدهد.
دوم، پارکها باید نقش واسطهای پویا ایفا کنند. مدیران باید شبکهای از ارتباطات بین استارتاپها، سرمایهگذاران، صنایع و بازارهای داخلی و خارجی ایجاد کنند. برگزاری رویدادهای مشترک، معرفی استارتاپها به صندوقهای سرمایهگذاری خطرپذیر و ایجاد بسترهای همکاری، به استارتاپها کمک میکند تا بدون وابستگی بیشازحد به پارک، بازار خود را گسترش دهند. این شبکهسازی بهویژه در ایران، که دسترسی به سرمایهگذاری خارجی محدود است، حیاتی است.
سوم، ترویج خودکفایی مالی از اولویتهاست. مدیران پارک باید استارتاپها را به سمت مدلهای کسبوکار پایدار هدایت کنند، مثلاً با کمک به ثبت اختراعات یا توسعه محصولاتی که در بازار رقابتی باشند.
این رویکرد مانع از وابستگی طولانیمدت به بودجههای دولتی میشود، چالشی که در ایران به دلیل محدودیتهای مالی پررنگ است.
چهارم، مدیریت باید نظارتی منعطف اما شفاف داشته باشد. به جای دخالت در تصمیمگیریهای داخلی استارتاپها، پارکها باید معیارهای روشنی برای ارزیابی عملکرد، مانند تعداد محصولات تجاریشده یا میزان سرمایه جذبشده، تعریف کنند. این چارچوب به استارتاپها امکان میدهد آزادی عمل خود را حفظ کنند.
در نهایت، مدیریت باید بازخوردپذیر و مبتنی بر داده باشد. با جمعآوری نظرات استارتاپها و تحلیل شاخصهای عملکرد، پارکها میتوانند خدمات خود را بهبود دهند. این مدل مدیریتی، با ایجاد تعادل بین حمایت و استقلال، به استارتاپها کمک میکند تا در اکوسیستم نوآوری ایران رشد کنند و به بازیگرانی خودکفا تبدیل شوند.
تفاوت مدیریت دولتی پارکها با مدیریت بخش خصوصی
مدیریت پارکهای علم و فناوری در ایران، چه بهصورت دولتی و چه خصوصی، تأثیرات متفاوتی بر رشد و بهرهوری این پارکها دارد. این تفاوتها در ساختار سازمانی، منابع مالی، چابکی و کارایی نمود پیدا میکنند و با توجه به شرایط امروز ایران، از جمله محدودیتهای بودجهای و نیاز به تقویت نوآوری، بررسی آنها ضروری است.
مدیریت دولتی، مانند آنچه در پارک فناوری پردیس یا شهرک علمی و تحقیقاتی اصفهان دیده میشود، عمدتاً زیر نظر وزارت علوم یا نهادهای مشابه فعالیت میکند. این پارکها از مزایایی مثل زمین رایگان، معافیتهای مالیاتی و بودجه دولتی بهرهمند هستند. برای نمونه، پارک پردیس با ارائه فضای کاری ارزان و معافیت مالیاتی بلند مدت، بستری مناسب برای استارتاپهای نوپا فراهم کرده است. اما وابستگی زیاد به بودجه دولتی، فرایندهای بوروکراتیک پیچیده و تصمیمگیریهای کند از چالشهای اصلی این مدل است. این پارکها گاهی با نوسانات مالی مواجه میشوند و در ایجاد ارتباطات بینالمللی یا جذب سرمایهگذاری خصوصی عملکرد ضعیفی دارند. همچنین، تأکید بیشازحد بر سیاستهای دولتی ممکن است خودمختاری استارتاپها را محدود کند.
مدیریت خصوصی، مانند پارک علم و فناوری ایرانیان در قزوین که اولین پارک خصوصی ایران است، از انعطافپذیری بیشتری برخوردار است. این پارکها با تکیه بر سرمایهگذاری بخش خصوصی و مدلهای درآمدی متنوع، مانند اجاره فضا یا مشارکت در سود شرکتها، کمتر به حمایتهای دولتی وابستهاند. برای مثال، پارک ایرانیان با استفاده از قوانین مناطق آزاد تجاری، توانسته شرکتهای نوآور را جذب کند. مدیریت خصوصی معمولاً چابکتر است، سریعتر به تغییرات بازار واکنش نشان میدهد و در جلب سرمایهگذاری خارجی موفقتر عمل میکند. با این حال، تمرکز بر سودآوری ممکن است باعث شود این پارکها کمتر به استارتاپهای پرریسک یا نوپا توجه کنند و حمایتهای زیرساختی گستردهای مانند پارکهای دولتی ارائه ندهند.
تفاوتهای اصلی در بازدهی نیز قابلتوجه است. پارکهای دولتی در ایران به دلیل حمایتهای گسترده، برای مراحل اولیه رشد استارتاپها مناسبترند، اما در تجاریسازی محصولات و ورود به بازارهای جهانی ضعف دارند. در مقابل، پارکهای خصوصی با چابکی و ارتباطات قویتر، در توسعه بازار و خودکفایی موفقترند، ولی ممکن است به منابع دولتی دسترسی محدودی داشته باشند. در شرایط کنونی ایران، تلفیقی از این دو مدل، با تقویت حضور بخش خصوصی در پارکهای دولتی و حمایت بیشتر دولت از پارکهای خصوصی، میتواند به توسعه پایدار و بازدهی بالاتر منجر شود.
تفاوت مدیریت پارکهای فناوری موفق در ایران و نمونههای جهانی
مدیریت پارکهای علم و فناوری موفق در ایران و جهان تفاوتهای عمیقی دارد که از ساختارهای اقتصادی، فرهنگی و نهادی هر منطقه نشأت میگیرد. این تفاوتها درسهای ارزشمندی برای بهبود عملکرد پارکهای ایرانی ارائه میدهند، بهویژه در شرایط کنونی که ایران با محدودیتهای مالی و نیاز به توسعه اقتصاد دانشبنیان دستوپنجه نرم میکند. بررسی این تفاوتها و درسهای برگرفته از آنها میتواند به تقویت اکوسیستم نوآوری در ایران کمک کند.
پارکهای موفق جهانی مانند پارک علمی کمبریج در بریتانیا یا پارک تحقیقاتی استنفورد در آمریکا از مدلهای مدیریتی ترکیبی بهره میبرند که بخش خصوصی، دانشگاهها و گاهی دولت را در بر میگیرد. این مدلها با چابکی، تصمیمگیریهای سریع و مبتنی بر تحلیل داده و نیازهای بازار عمل میکنند. برای مثال، کمبریج با همکاری نزدیک دانشگاه و سرمایهگذاران خصوصی، شبکهای گسترده با مراکز تحقیقاتی جهانی ایجاد کرده و توانسته استارتاپها را به سرعت به بازارهای بینالمللی متصل کند.
در مقابل، پارکهای ایرانی مانند پارک فناوری پردیس یا شهرک علمی و تحقیقاتی اصفهان بیشتر تحت مدیریت دولتی یا دانشگاهی فعالیت میکنند. این ساختارها اغلب با بوروکراسی دستوپاگیر و وابستگی به بودجه دولتی مواجهاند که سرعت تصمیمگیری را کاهش میدهد. برای نمونه، پارک پردیس با وجود زیرساختهای قوی، به دلیل فرایندهای پیچیده اداری در جذب سرمایهگذاری خارجی با چالشهایی روبهروست.
یکی دیگر از تفاوتهای کلیدی، تمرکز پارکهای جهانی بر شبکهسازی بینالمللی است. پارک تسوکوبا در ژاپن با ایجاد بسترهای همکاری با شرکتهای بینالمللی، تجاریسازی فناوریها را تسریع کرده و استارتاپها را به بازارهای جهانی پیوند داده است. اما در ایران، پارکهایی مانند شهرک علمی و تحقیقاتی اصفهان بیشتر بر حمایتهای داخلی متمرکزند و ارتباطات جهانی محدودی دارند، که این موضوع دسترسی استارتاپها به بازارهای خارجی را سختتر میکند. همچنین، پارکهای جهانی مانند استنفورد با تنوعبخشی به منابع درآمدی، از جمله اجاره فضا، مشارکت در سود شرکتها و جذب سرمایه خصوصی، به خودکفایی مالی رسیدهاند و وابستگی کمی به دولت دارند.