ماجرای پیشنهاد روزه سکوت پزشکیان؛ پشت پرده چه خبر است؟
اقتصاد ایرانی؛ پیشنهاد روزه سکوت از سوی مسعود پزشکیان، نماینده مجلس، با واکنشهایی همراه شده است. این طرح به کاهش سخنان غیرضروری مسئولان و جلوگیری از ایجاد هزینههای سیاسی و حقوقی کشور میپردازد و هدف آن آرامش و تمرکز بیشتر بر حل مشکلات است.
نیوشا طبیبی گیلانی در هم میهن نوشت: نامه سرگشادهای از سیدعلی میرفتاح، نقاش و روزنامهنگار با سابقه و میهندوست خطاب به آقای دکتر پزشکیان، منتشر شده است. محتوای این نامه در کمال خلوصنیت، نیکنفسی، مهربانی و نرمخویی برخاسته از صفای درونی آقای میرفتاح نوشته شده است. حضرت استاد که سالیانی است عزلت پیشه کرده و در گوشه آتلیه نقاشیاش، به آفرینش مشغول است، از سر وطنخواهی نکات مهمی را در این نامه یادآوری کرده که لابد خواندهاید و اگر نخواندهاید، حتماً پیدا کنید و بخوانید که بهنظر من بسیار مهم است.
گرفتاری ما از آن زمانی شروع شد که یک مسئولی که اتفاقاً عملکردش ضدمیهن، مردم و نظام بود، خود را نوکر مردم نامید. به قصد گولزدن، سر و وضع و رفتارش را چنان آراست که ما مردم تصور کنیم او «مردی است از جنس مردم». غافل از اینکه حضرتش آنچه کار ناصواب و علیه منافع ملی بود، انجام داده است. کارهایی که تبعات بسیاری از آنها تا امروز هست و شاید تا آیندهای نامعلوم گریبانگیر تکتک ایرانیان از زندهها، مردهها و نیامدهها باشد.
در آغاز دوره ریاستجمهوری آقای دکتر پزشکیان نوشتم: «شما لطفاً رئیسجمهور ما باشید، نه نوکر ما، قطعاً که میتوانید رفتاری صمیمانه، گرم و متواضعانه – چنانکه هستید - داشته باشید ولی به حکم اینکه رئیسجمهور کشوری بزرگ و تاریخی و نماینده مردمی بینظیر با فرهنگی درخشان هستید، اجازه ندارید رفتاری خارج از اصول انجام دهید.»
سخنرانیهای پیاپی آقای رئیسجمهور در مجامع مختلف، تکرار موضوعات و عدمتسلط ایشان به فن بیان، سبب ملال، ناامیدی و بعضی از مواقع شرمزدگی میشود. اظهارات تحسینآمیزشان نسبت به ترکیه و کره - که هردوی این کشورها احوال چندان خوشی در عرصههای مختلف سیاسی، اجتماعی و اقتصادی ندارند و درگیر فساد و هزار مشکل دیگر هستند - دل میهندوستان ایرانی را لرزاند و موجب ناراحتی بسیاری شد. من خود شاهد بودم که چطور مخالفان و معاندان ایران و حامیان تهاجم اسرائیل گفتند؛ «چهعجب یکی حرف راست و درست زد!» و دردا که آن یکی، دکتر پزشکیان بود. دل ایراندوستان بهدرد آمد، از اینکه ما تواناییهای بسیاری داریم و لایق مدیرانی هستیم که امکانات ملی و توانمندیهای ایران را بشناسند و بتوانند این توانمندیها و امکانات را برای آبادانی میهن بهکار بگیرند.
آقای رئیسجمهور آنقدر درگیر کار اجرایی و البته سخنرانی در مجامع مختلف هستند که لابد نوشته این کمترین و توصیههای مشفقانه استاد میرفتاح به گوششان نخواهد رسید. اما ایکاش اگر خیرخواهی در نزدیکی ایشان هست به ایشان بگوید که دوصد گفته چو نیمکردار نیست و زمان چون باد میگذرد. هر حرکت و سخن شما توسط مردم رصد میشود، درباره آن حرف میزنند، امیدوار و ناامید میشوند. کردارتان در جایگاه رئیسجمهور، راهرفتن و لباسپوشیدنتان برای مردم مهم است.
عملکردن به پروتکلها، رعایت دقیق نظم و انضباط در رفتار، سخنگفتن و لباسپوشیدن، پدیدهای وارداتی و غربی نیست که از آن فرار کنیم و خلاف آن را عین مردمی، انقلابی و کارآمدبودن بدانیم. چین را نگاه کنید، همین مراسم رژه اخیرشان که لرزه بر اندام کشورهای غربی انداخت، نمایشی بود از نظمی آهنین و ارتشی مقتدر و دولتی که مو لای درز عملکرد و جدیتاش نمیرود. پیام آنها این بود که این ماشین عظیم و آهنین، شکستناپذیر است. چرا ما باید نشانههای بههمریختگی، بیبرنامگی و باری بههرجهتبودن را به جهانیان بدهیم؟ البته که چنین نیست و کشور براساس نظم و نسقی پیش میرود اما مقصود از بیان چنین اظهاراتی که بلافاصله توسط خبرگزاریها با شرح و تحلیل نقل شده است، چیست؟
بگذارید در پایان این یادداشت آرزو کنم، رئیسجمهور محترم، پاکسرشت و وطنخواهمان، بیشتر از سخنرانی در مجامع، در دفتر کار خود بنشیند و براساس گزارشها، بازرسیها و بازدیدها، بههمراه وزرا و دستیاران به حل مشکلات کشور مشغول باشند. پیشنهاد آقای میرفتاح، برپایی روزه سکوت در کشور بود تا شاید معضل سخنگویی روزانه صدها و بلکه هزاران مسئول در سراسر کشور حل شود. صدها بار سخنان مسئولان خرد و مدیران ردههای پایین، سبب ایجاد هزینههای حقوقی و سیاسی برای کشور شده است یا به رنجش، ناراحتی و ناامیدی مردم انجامیده. این سنت بد، هرچه زودتر از بین برود، بهتر است.