راهبرد تابآورانه برای کشاورزی ایران؛
کاهش قیمت تمامشده تولید محصولات کشاورزی و دامی؛ راهبردی بنیادین برای امنیت غذایی پایدار
اقتصادایرانی: در دهههای اخیر، با تشدید چالشهای اقلیمی، محدودیت منابع آبی، افزایش قیمت نهادهها و تحولات ژئوپلیتیکی و وقوع جنگهای منطقهای همچون جنگ اوکراین و تجاوزهای رژیم صهیونیستی در خاورمیانه، موضوع قیمت تمامشده تولید محصولات کشاورزی و دامی به یکی از دغدغههای اصلی سیاستگذاران بخش کشاورزی در کشورهای در حال توسعه از جمله ایران تبدیل شده است.

در کشور ما که کشاورزی سهم عمدهای از امنیت غذایی، اشتغال روستایی و معیشت خانوارهای کمدرآمد را تأمین میکند، کاهش قیمت تمامشده تولید نه فقط بهبود بهرهوری اقتصادی بلکه ارتقای تابآوری ملی در برابر بحرانها را نیز تضمین میکند.
در این یادداشت، سعی خواهم کرد تا از منظر برنامهریزی و اقتصاد کشاورزی، به تبیین دقیق ابعاد و راهکارهای کاهش قیمت تمامشده تولید در زیربخشهای مختلف بپردازم. تحلیلها مبتنی بر دادههای ملی، تجربههای میدانی و دانش راهبردی حاصل از تعامل با نهادهای اجرایی و علمی و بعنوان یک کارشناس بخش کشاورزی خواهد بود.
1. چیستی و اهمیت قیمت تمامشده در زنجیره تأمین کشاورزی
قیمت تمام شده (Cost Price) در کشاورزی، مجموعه تمامی هزینههایی است که برای تولید یک واحد از محصول کشاورزی یا دامی صرف میشود؛ از جمله نهادهها، نیروی کار، انرژی، ماشینآلات، خدمات فنی، هزینههای مالی، استهلاک، تلفات، حملونقل، بستهبندی و غیره.
افزایش قیمت تمامشده تولید، آثار مخرب زیادی همچون؛ کاهش قدرت رقابت محصولات داخلی در بازارهای جهانی و حتی داخلی؛ افزایش قیمت مصرفکننده و تهدید امنیت غذایی؛ کاهش سودآوری تولید و خروج کشاورزان از چرخه تولید؛ افزایش وابستگی به واردات، دارد.
2. عوامل اصلی افزایش قیمت تمامشده در ایران
کاهش بهرهوری، ناکارآمدی ساختاری، وابستگی به واردات و ناپایداری نهادهها از مهمترین عواملی هستند که موجب شدهاند قیمت تمامشده تولید محصولات کشاورزی و دامی در ایران در مقایسه با بسیاری از کشورهای منطقه بالاتر باشد. در ادامه، به تشریح مهمترین این عوامل میپردازیم:
- ناکارآمدی زنجیره تأمین: زنجیره تولید تا مصرف در بخش کشاورزی، عمدتاً با واسطهگریهای زیاد، ضعف زیرساختهای لجستیک، نبود بازارهای سازمانیافته و انبارهای مناسب همراه است. این امر منجر به افزایش هزینههای پنهان، ضایعات بالا و کاهش سود تولیدکننده میشود.
یکی دیگر از جلوههای ناکارآمدی در زنجیره تأمین، نبود هماهنگی و انسجام میان بخشهای تولید، فرآوری، حملونقل، و بازاررسانی است. در بسیاری از موارد، کشاورزان بهدلیل فقدان اطلاعات بازار و نبود قراردادهای فروش، اقدام به تولید بدون برنامهریزی میکنند که منجر به عرضه مازاد، کاهش قیمت فروش و افزایش ضایعات میشود. از سوی دیگر، نبود سامانههای شفاف و متمرکز برای خرید، قیمتگذاری و توزیع محصول، به گسترش واسطهگری و افزایش فاصله قیمتی بین تولیدکننده و مصرفکننده منجر شده است. این گسست ساختاری، بهرهوری اقتصادی زنجیره را کاهش داده و بهطور مستقیم هزینههای تمامشده را بالا برده است.
- بهرهوری پایین نهادهها: بهرهوری آب، کود، بذر، و نیروی انسانی در بسیاری از زیربخشها پایینتر از میانگین جهانی است. بهعنوان مثال، راندمان آبیاری در کشور حدود ۴۵ درصد است در حالیکه در کشورهای پیشرو این عدد به بیش از ۷۰ درصد میرسد.
افزون بر این، توزیع و مصرف نهادهها در اغلب مناطق کشور بهصورت غیراستاندارد و بدون نظارت فنی صورت میگیرد. برای مثال، مصرف بیشازحد یا کممصرفی کودهای شیمیایی بدون انجام آزمون خاک، باعث کاهش کارایی تغذیهای و افزایش هزینههای سربار شده است. همچنین استفاده نادرست از سموم دفع آفات بدون رعایت دُز و زمانبندی مناسب نهتنها بهرهوری را کاهش میدهد بلکه ریسک آلودگی محیطزیست و باقیمانده سم در محصولات را نیز بالا میبرد. نبود دسترسی مناسب به خدمات فنیـتخصصی و ضعف شبکه ترویج، این مشکلات را تشدید کرده و در نهایت موجب افزایش قیمت تمامشده تولید میگردد.
- وابستگی بالا به واردات نهادهها: در تولید محصولات دامی مانند مرغ، تخممرغ و دام سنگین، وابستگی زیادی به نهادههایی همچون ذرت، سویا، کنجاله و مکملهای دامی وجود دارد که در مواقع بحران ارزی یا تحریمها باعث جهش قیمتی شدید میشود.
وابستگی ساختاری کشور به واردات نهادههای دامی و کشاورزی، بهویژه در مورد ذرت، کنجاله سویا، کودهای شیمیایی و مکملهای معدنی، سبب شده تا هزینه تولید بهشدت تحت تأثیر نوسانات نرخ ارز، تحریمها و موانع بانکی قرار گیرد. در سالهای اخیر، محدودیتهای ارزی و تأخیر در تخصیص یا تأمین نهادههای وارداتی باعث شد بسیاری از تولیدکنندگان با کمبود نهاده و افزایش قیمت مواجه شوند.
این وابستگی نهتنها امنیت تولید را تهدید میکند بلکه در صورت بروز بحرانهای جهانی مانند جنگ یا همهگیریها، زنجیره تولید داخل را دچار اختلال جدی میسازد. از اینرو، تقویت تولید داخلی نهادهها و کاهش تدریجی وابستگی به واردات یک ضرورت راهبردی برای کنترل هزینههای تولید است.
- کوچک بودن مقیاس تولید: یکی از چالشهای ریشهای در بخش کشاورزی، خرد بودن اراضی و پراکندگی تولیدکنندگان است که مانع از شکلگیری اقتصاد مقیاس، مدیریت حرفهای و سرمایهگذاری فناورانه میشود.
ساختار سنتی و خردِ بهرهبرداری در کشاورزی ایران، با میانگین مالکیت کمتر از ۲ هکتار برای هر بهرهبردار، مانع از استفاده مؤثر از فناوری، ماشینآلات مدرن و مدیریت بهینه منابع شده است. این ساختار خرد، هزینههای تولید را بالا برده و امکان استفاده از اقتصاد مقیاس، خریدهای گروهی، بازاریابی حرفهای و زنجیرهای را کاهش داده است. در چنین شرایطی، هزینههای سربار برای هر واحد محصول بیشتر بوده و قدرت چانهزنی تولیدکننده در برابر واسطهها و بازار کمتر است. ادغام داوطلبانه بهرهبرداران در قالب تشکلهای تولیدی، شرکتهای سهامی و تعاونیهای تخصصی میتواند پاسخی مؤثر به این مسئله باشد.
- هزینههای انرژی، ماشینآلات و تورم نهادهها: افزایش هزینههای سوخت، قطعات یدکی، کودهای شیمیایی و خدمات فنی از دیگر دلایل عمده افزایش قیمت تمامشده در سالهای اخیر بوده است.
افزایش هزینههای سوخت، قطعات یدکی، ماشینآلات کشاورزی، و خدمات تعمیراتی طی سالهای گذشته، فشار مضاعفی بر تولیدکنندگان وارد کرده است. از طرف دیگر، افزایش نرخ تورم عمومی و هزینههای حملونقل نیز سهم قابل توجهی در افزایش بهای تمامشده ایفا کردهاند. در برخی مناطق، فرسودگی ناوگان مکانیزاسیون و وابستگی به ماشینآلات وارداتی با هزینههای نگهداری بالا، باعث شده هزینه عملیات کاشت، داشت و برداشت بهطور چشمگیری افزایش یابد. بدون نوسازی تجهیزات، بهینهسازی مصرف انرژی و اعمال سیاستهای حمایتی هدفمند، کنترل این هزینهها امکانپذیر نخواهد بود.
3. راهبردهای کلان برای کاهش قیمت تمامشده تولید
در این بخش، به راهبردهایی اشاره میکنم که در سطوح مختلف (ملی، منطقهای و محلی) قابلیت اجرا دارند:
- ارتقای بهرهوری در واحد تولید:شامل توسعه کشاورزی دقیق و هوشمند؛ استفاده از بذرهای پرمحصول و مقاوم؛ آموزش کشاورزان برای مدیریت علمی مزرعه؛ و مکانیزاسیون اصولی و هدفمند.
- توسعه زیرساختهای زنجیره ارزش: شامل تکمیل زنجیره از مزرعه تا سفره؛ توسعه سردخانهها، مراکز فرآوری و بستهبندی؛ تشکیل بازارهای الکترونیکی و بورس محصولات کشاورزی؛ اتصال مستقیم تولیدکننده به مصرفکننده (Contract Farming)
- حمایت هوشمند از نهادههای کلیدی: شامل سیاستهای تخصیص ارز ترجیحی هدفمند و موقت؛ حمایت از تولید داخلی نهادههای اساسی؛ تسهیل ورود فناوریهای نوین در تولید نهاده.
- اصلاح ساختار بهرهبرداری: شامل تجمیع اراضی کشاورزی در قالب شرکتهای سهامی، تعاونیها و کشت و صنعتها؛ ایجاد خوشههای تولیدی و زنجیرهای برای دستیابی به اقتصاد مقیاس.
- مدیریت هوشمند منابع آب و خاک: شامل توسعه سامانههای آبیاری نوین؛ استفاده از الگوهای کشت متناسب با اقلیم و آب در دسترس؛ حمایت از فناوریهای مدیریت خاک، تغذیه گیاه و بهداشت دام.
4. تجربیات موفق داخلی و بینالمللی
- تجربه استان آذربایجان شرقی در کاهش قیمت تمامشده گندم:در چند سال گذشته، با اجرای الگوی کشت، تجمیع اراضی گندم، و توسعه سامانههای نوین آبیاری، متوسط عملکرد گندم آبی در این استان به بیش از ۵ تن در هکتار رسیده و قیمت تمامشده کاهش قابل توجهی یافته است.
افزون بر این، اجرای طرح پهنهبندی اراضی کشاورزی در سطح شهرستانها و استقرار کارشناسان فنی در پهنهها موجب شد تا کشاورزان گندمکار از مشاورههای علمی و توصیههای تغذیهای دقیقتری بهرهمند شوند. این همراهی فنی، ضمن بهبود عملیات داشت و کاهش مصرف بیرویه کود و سم، باعث افزایش عملکرد در واحد سطح و کاهش هزینههای اضافی شد. همچنین با توسعه قراردادهای خرید تضمینی و توافقی، دغدغه فروش و نوسانات بازار برای کشاورزان کاهش یافته و همین اطمینان نسبی، انگیزه تولید علمی و اقتصادی را در استان تقویت کرده است.
آذربایجان شرقی اکنون بهعنوان یکی از استانهای پیشرو در اجرای سیاستهای کاهش قیمت تمامشده، الگویی قابل تعمیم به سایر استانها تلقی میشود.
- الگوی کشورهای در حال توسعه در خودکفایی نهادههای دامی:کشورهای در حال توسعه با توسعه کشت ذرت و سویا در مناطق مستعد و حمایت از واحدهای فرآوری داخلی، توانسته وابستگی به واردات نهادههای دامی را تا حد زیادی کاهش دهد و نوسانات قیمت تمامشده را کنترل کند.
کشورهای در حال توسعه طی دو دهه اخیر با اتخاذ سیاستهای جامع و یکپارچه در بخش کشاورزی، موفق شده اند تا بهصورت تدریجی قیمت تمامشده بسیاری از محصولات کشاورزی و دامی را کنترل کرده و حتی در برخی محصولات به رقابت بینالمللی دست یابد. یکی از ارکان موفقیت این کشورها ، سرمایهگذاری گسترده در توسعه زیرساختهای تولید نهادههای دامی نظیر ذرت، سویا، کنجاله و علوفههای عاری از سموم است. این کشورها با حمایت هدفمند از کشاورزان نهادهساز، تخصیص تسهیلات کمبهره، مشوقهای صادراتی و همچنین جذب سرمایهگذاری خارجی در زنجیره تأمین، وابستگی خود را به واردات کاهش داده و از سوی دیگر، این کشورها با توسعه خوشههای کشاورزی و کشت قراردادی بین کشاورز، کارخانه فرآوری و صادرکننده، ساختاری منسجم در زنجیره ارزش ایجاد کرده که ضمن بهینهسازی هزینههای تولید، قدرت چانهزنی کشاورزان را نیز افزایش داده اند. تجربه کشورهای در حال توسعه همچون ترکیه نشان میدهد که با یک سیاستگذاری هماهنگ میان نهادهای اقتصادی، کشاورزی و صنعتی، میتوان به کاهش پایدار هزینههای تولید دست یافت، بدون آنکه امنیت غذایی یا درآمد کشاورز قربانی شود.
برنامههای وزارت جهاد کشاورزی
در معاونت برنامهریزی و اقتصادی وزارت جهادکشاورزی، محورهای زیر در حال اجرا یا طراحی است:
- تدوین «نقشه راه ملی کاهش قیمت تمامشده»: این سند راهبردی شامل اهداف کمی، مناطق اولویتدار، نوع حمایتها و الگوهای مناسب برای کاهش هزینهها در حوزههای زراعت، باغبانی، دام و طیور خواهد بود.
- تأمین مالی زنجیرهای و هوشمند: با همکاری بانک کشاورزی، سازمان برنامه و بودجه و صندوقهای حمایتی، در حال طراحی نظام تأمین مالی مبتنی بر قرارداد، دادهمحور و مشروط به عملکرد هستیم.
- ارتقای نظام آماری و پایش قیمت تمامشده:با راهاندازی سامانههای جامع رصد هزینههای تولید، اطلاعات دقیق برای تصمیمگیری بههنگام و سیاستگذاری علمی فراهم خواهد شد.
- افزایش سرمایهگذاری در زیرساختها:بخش مهمی از برنامه هفتم توسعه و تبصرههای بودجه سالانه، به احداث و تکمیل زیرساختهای انبارداری، سردخانهای، صنایع تبدیلی و بازارهای منطقهای اختصاص یافته است.
- نقش نهادهای محلی و بهرهبرداران: اگرچه کاهش هزینههای تولید سیاستی ملی است، اما اجرا و تحقق آن بدون مشارکت فعال تولیدکنندگان، نهادهای محلی و تشکلهای تخصصی ممکن نیست. تقویت نقشآفرینی این نهادها در زمینههایی چون «کشاورزی قراردادی»، «توسعه برندهای منطقهای»، «آموزشهای فنیـتخصصی» و « مشارکت در برنامهریزی تولید» از ضروریات موفقیت این راهبرد کلان است.
کاهش قیمت تمامشده تولید، راهبردی حیاتی و فراگیر برای حفظ بقای کشاورزی، تنظیم بازار، کاهش تورم غذایی و پایداری اقتصادی کشور است. این مهم نیازمند عزم ملی، سیاستگذاریهای هوشمندانه، سرمایهگذاری مؤثر و اجرای منسجم است.
وزارت جهاد کشاورزی با نگاه دانشبنیان، مردمی و آیندهنگر، تمام ظرفیتهای خود را بهکار گرفته است تا این مهم بهطور مرحلهای و هدفمند تحقق یابد. ما به آیندهای امیدوار هستیم که در آن، کشاورزی ایران نهتنها تأمینکننده غذای سالم برای ایرانیان، بلکه مزیت رقابتی کشور در سطح منطقه باشد.
یادداشت: اکبر فتحی
معاون برنامهریزی و اقتصادی وزارت جهاد کشاورزی