جانت یلن نخستین زن وزیر خزانه‌داری آمریکا و سیاست‌های مالی! + بیوگرافی

باراک اوباما، رئیس‌جمهور سابق، در معرفی او برای ریاست فدرال‌رزرو، یلن را «یکی از برجسته‌ترین اقتصاددانان و سیاست‌گذاران کشور» خواند که «به خاطر قضاوت درست و توانایی‌اش در ایجاد اجماع مشهور است».

دستاوردهای قابل توجه

یلن به عنوان عضوی از تعدادی از کمیته ها و شوراهای اقتصادی، از جمله سازمان همکاری اقتصادی و توسعه (OECD)، شورای مشاوران اقتصادی ایالات متحده، و انجمن اقتصادی آمریکا خدمت کرد. او همچنین مشاور دفتر بودجه کنگره آمریکا بود. او یکی از همکاران پژوهشی موسسه ملی تحقیقات اقتصادی و عضو هیئت مدیره شورای سیاست بین‌الملل اقیانوس آرام بود. او همچنین دارای بورسیه برای انجمن ملی اقتصاد بازرگانیMIT و گوگنهایم است.

یلن سه دهه خدمت در سیستم فدرال رزرو را زمانی آغاز کرد که بین سال های ۱۹۹۴ تا ۱۹۹۷ به عنوان فرماندار هیئت مدیره فدرال رزرو خدمت کرد. در سال ۲۰۰۴، او رئیس و مدیر اجرایی (مدیر عامل) بانک فدرال رزرو سانفرانسیسکو شد، جایی که به او اعتبار داده شد که بحران وام مسکن را با دقت بیشتری نسبت به همتایان خود پیش بینی کرد.

وزیر خزانه داری آمریکا

پرزیدنت جو بایدن جانت یلن را به عنوان هفتاد و هشتمین رئیس خزانه داری ایالات متحده معرفی کرد و در ۲۶ ژانویه ۲۰۲۱ توسط سنا به عنوان وزیر خزانه داری تایید شد. بایدن گفت: “او کار خود را بر بیکاری و شأن کار گذرانده است.” او می‌فهمد که وقتی شغل خوب و مناسبی دارند برای مردم و جوامعشان چه معنایی دارد.» یلن به عنوان یکی از اعضای کابینه جو بایدن، اولین زنی است که ریاست وزارت خزانه داری آمریکا و فدرال رزرو را بر عهده دارد.

جانت یلن در سال ۲۰۱۷ جایزه پل اچ داگلاس را برای اخلاق در دولت دریافت کرد. او در طی سخنرانی پذیرش خود گفت: کارآمدی فدرال رزرو در تنظیم سیاست های پولی به اطمینان تضمین شده مردم بستگی دارد که ما فقط به نفع آن عمل می کنیم.

فلسفه اقتصادی

یلن یک کبوتر اقتصادی سرسخت است (حمایت از نرخ‌های بهره کم و سیاست‌های پولی انبساطی، ارزش بیکاری پایین را به پایین نگه داشتن تورم می‌دهد). بیشتر تحقیقاتی که او به عنوان یک اقتصاددان دانشگاهی انجام داد بر روی اشتغال متمرکز بود.

او و همسرش جورج آکرلوف، هر دو از اقتصاددانان کینزی هستند که معتقدند بازارهای اقتصادی برای عملکرد صحیح به مقررات دولتی نیاز دارند. آنها هر دو مدل های اقتصادی مانند تئوری دستمزد کارایی را ایجاد کرده اند که نشان می دهد چگونه شرکت هایی که به دنبال به حداکثر رساندن سود هستند، بالاتر از حداقل دستمزد پرداخت می کنند.