فارغالتحصیلی پرماجرای بهنوش طباطبایی با بادیگاردهای خاص در بابل!
اقتصادایرانی: حاشیههای جشن فارغالتحصیلی بهنوش طباطبایی با حضور بادیگاردها در دانشگاه آزاد بابل، واکنشهای گستردهای را در شبکههای اجتماعی به دنبال داشت.
علاقهمند شدن بازیگران به تحصیلات دانشگاهی یک حرکت مثبت است، اما انتشار ویدیویی که با حضور بهنوش طباطبایی همراه بود، پرسشهایی را ایجاد کرده است. پرسشهایی نظیر اینکه چرا یک نشست علمی باید چنین جنبه نمایشی و پراهمیتی به خود بگیرد؟ آیا این موضوع برای همه دانشجویان امکانپذیر است؟ و یا اینکه حضور محافظان در فضای دانشگاه چه معنایی دارد؟
به نظر میرسد ویدیوی منتشر شده از مراسم دفاع بهنوش طباطبایی ادامه همان روندی است که در چند سال اخیر در برخی جوامع هنری و اکران فیلمها گسترش یافته است؛ زمانی که گروههای بادیگارد برای نمایش قدرت و جلب توجه در کنار چهرههای مشهور ظاهر شده و تصاویر خود را منتشر میکنند. تفاوت این بار در این است که این نمایش به فضای دانشگاه کشیده شده؛ جایی که پژوهش و علم باید در اولویت باشد. با این حال، حتی اگر بپذیریم این نمایش نیز هدفی تبلیغاتی داشته، این سوال مطرح میشود که چرا یک بازیگر که با افتخار عنوان "دکتر" را دریافت میکند، مراسمی علمی را به این شکل برگزار کرده است؟ به نظر میرسد انتخاب چنین مراسمی کاملاً آگاهانه بوده و بهنوش طباطبایی از مفهوم پشت این اقدام آگاهی داشته است.
از سوی دیگر، نقش و جایگاه دانشگاه نیز بهطور خاص در این ماجرا مورد سوال است. آیا تمامی دانشجویان میتوانند در مراسمی مشابه با این حجم از تشریفات شرکت کنند؟ آنهم در شرایطی که گاهی حتی به خانواده دانشجویان نیز اجازه حضور داده نمیشود.
بازیگرِ روانشناس بهتر است، اما...
در میان تمام این بحثها، موضوعی وجود دارد که باید مورد توجه قرار گیرد. تحصیل در رشته روانشناسی برای بازیگران میتواند مفید باشد و به شناخت بهتر انسان و رفتارهای او کمک کند. قطعاً این آگاهی در هنر بازیگری نیز بازتاب مثبتی خواهد داشت. اگر چنین فرآیندی بدون ایجاد حاشیه و جنجال طی شود، احتمالاً بسیاری از هنرمندان دیگر نیز به ادامه مسیر تحصیلات دانشگاهی تشویق خواهند شد. اما وقتی علم به یک ابزار نمایشی تبدیل میشود، عمق و ارزش آن زیر سوال میرود. در این حالت، علم چیزی فراتر از یک کالای تبلیغاتی به نظر نمیرسد که هدف آن نمایش برتری است.
در واقع، اگر تحصیل تنها به ابزاری برای جلب توجه و افزایش شهرت تبدیل شود، ارزش واقعی آن از دست خواهد رفت. البته بهنوش طباطبایی تنها چهرهای نیست که در سالهای اخیر موفق به اخذ مدرک تحصیلی بالاتر شده باشد. بازیگران دیگری نیز در مقاطع کارشناسی ارشد و دکتری تحصیل کردهاند. اما آیا همه آنها این دستاوردها را به این شکل رسانهای کردهاند؟ این پرسش باقی میماند که چرا برخی افراد انتخاب میکنند علم را به منبعی برای نمایش قدرت و تثبیت جایگاه اجتماعی تبدیل کنند. آیا این موضوع به این دلیل است که در جامعه امروز، مدرک دانشگاهی همچنان به نشانهای از منزلت اجتماعی تبدیل شده است و عنوان "دکتر" میتواند بهعنوان بخشی از برند شخصی افراد تلقی شود؟
یک تبلیغِ زیرپوستی!
این شرایط تنها به یک فرد محدود نمیشود؛ بلکه نمایانهای از رابطه در حال گسترش میان شهرت و علم است. این روزها استفاده از چهرههای مشهور بهعنوان ابزار تبلیغاتی بسیار رایج شده و اکنون به نظر میرسد خود دانشگاهها نیز به این عرصه وارد شدهاند. در ویدیوی منتشرشده، لوگوی دانشگاه آزاد بابل به شکلی برجسته حضور دارد؛ چیزی که نمیتوان آن را یک تبلیغ غیرمستقیم ندانست. در شرایطی که برخی دانشگاهها با کاهش ثبتنام دانشجویان و افت موقعیت اجتماعی مواجه هستند، حضور یک چهره سرشناس در مراسمی علمی میتواند راهی برای جلب توجه بیشتر باشد. اما متأسفانه، در چنین شرایطی علم از جایگاه اصلی خود فاصله میگیرد و به ابزاری برای تبلیغات تبدیل میشود.
با این حال، بخشی از مردم هنوز نگاه مثبتی به این ماجرا دارند. برخی از کاربران شبکههای اجتماعی معتقدند که موفقیت یک بازیگر زن در عرصه علمی، حتی اگر با جنجالهایی همراه باشد، میتواند برای دیگر زنان در جامعه الهامبخش باشد. اما وقتی این موفقیت با تشریفات و رفتارهای غیرمعمول همراه میشود، این نگاه مثبت کمرنگتر میشود. زیرا ایجاد چنین فرصتهایی برای یک دانشجوی مشهور، پیام نابرابری در برابر دیگر دانشجویان را منتقل میکند.
موفقیت در گرو نمایش
فرهنگ غالب جامعه ما مدتهاست که به "نمایش موفقیت" وابسته شده است. از مراسمهای عروسی پرتجمل گرفته تا جشنهای فارغالتحصیلی، موفقیت زمانی ارزشمند محسوب میشود که در انظار عمومی دیده شود. در چنین فضایی، دانشگاهها نیز از این پدیده در امان نبودهاند. دانشگاه که باید جایگاهی برای پژوهش و گفتوگو باشد، به مرور زمان به تریبونی برای جلب توجه تبدیل شده است.
این ماجرا، اگرچه در ابتدا به نظر اتفاقی فردی است، اما در سطحی عمیقتر مسائل فرهنگی جامعه را آشکار میکند. جامعهای که در آن مرز بین علمآموزی و جلبتوجه، بهآرامی در حال محو شدن است. در چنین فضایی حتی دانشگاه به بخشی از این نمایش عمومی تبدیل شده است. اگر روزی فرش قرمز جشنوارهها عرصه اصلی این نمایشیسازی بود، امروز دانشگاه همان نقش را ایفا میکند. تنها تفاوت در لباس و عنوان افراد است. این نشان میدهد چطور "نمایش" به بخش جداییناپذیری از زیست فرهنگی در جامعه ما تبدیل شده است؛ جایی که هر رویدادی حتی علمیترین آنها، باید دیده شود تا معنی پیدا کند.
منبع: همشهری