وقتی تختی غرور ملت شد و شاه طعم تلخ حقارت را چشید!
اقتصاد ایرانی : تصویر تاریخی تختی در لحظهای که مقابل شاه ایران تعظیم نکرد و غرور ملی را به نمایش گذاشت، بازتابی از شجاعت و آزادگی این پهلوان بیهمتا است.
در زمانی که بسیاری مشتاقانه برای چاپلوسی و دستبوسی شاه لحظهشماری میکردند، جهان پهلوان غلامرضا تختی در مراسم دریافت مدال پهلوانی ایران، راهی متفاوت در پیش گرفت. شاه و سران کشور در سالن حضور داشتند و قرار بود تختی این مدال را از دست شاه دریافت کند. در حالی که مقامات معمولاً با خم شدن و بوسیدن دست شاه احترام خود را نشان میدادند، تختی با قامتی ایستاده مقابل شاه ایستاد. او منتظر ماند تا شاه خود مدال را بر گردنش بیندازد و حتی لحظهای برای این احترام کذایی خم نشد. شاه مجبور شد دستان خود را بالا برده و مدال را به گردن او بیندازد. پس از دریافت مدال، تختی به احترام دستی به شاه داد و اندکی خم شد، اما این خم شدن با چاپلوسی سران دربار فرق داشت. رفتار تختی باعث شد بسیاری از افراد حاضر در دربار از او دلخور شوند و بعد از مراسم او را سرزنش کنند. چهره محکم و مصمم جهان پهلوان تختی در این لحظه در عکسی ثبت شده که بسیار تأثیرگذار است. روحش شاد و یادش جاودان.

لحظهای خاص در تاریخ ورزش ایران
در تصویر دیگری از جهان پهلوان تختی که کمتر دیده شده است و شاید برخی آن را شایعه بخوانند، میتوان نفرت تختی از خاندان پهلوی را حس کرد. در یکی از روزهای تاریخی، غلامرضا پهلوی، برادر بزرگتر محمدرضا شاه، وارد سالن کشتی شد. دیگران معمولاً مقابل او خم میشدند و ارادت خود را نشان میدادند، اما تختی به جای تعظیم برادر شاه، به مردم روی آورد. این حرکت او نمادی از اعتراض و اجتناب از چاپلوسی بود و به نوعی نشاندهنده باورهای سیاسی پهلوان بزرگ بود. اگرچه این رویداد جزء اسناد ثبتشدهی ساواک نبود، اما حرف و حدیثهای فراوانی پیرامون آن به وجود آمد.
ابراهیم افشار درباره این عکس مینویسد: «اگر بخواهیم از میان تصاویر تاریخی ورزش ایران، چند عکس برگزیده را انتخاب کنیم، بدون شک این تصویر یکی از آنها خواهد بود. این عکس نمادی است از چالشهای سیاسی و ارزشهای تختی و بسیاری آن را آغازگر برخوردهای سیاسی او با رژیم پهلوی میدانند. هنگامی که غلامرضا پهلوی وارد سالن شد، مردم استقبال سردی از او کردند و این صحنه باعث شد که تختی بار دیگر نشان دهد که به مردم و آرزوهای آنها پایبند است. این تصویر، نمایانگر لحظه مهمی در زندگی تختی است که اثرات بسیاری بر سرنوشت و آینده او و حتی شایعات پیرامون زندگیاش به جا گذاشت.»
