فعال شدن مکانیزم ماشه؛ آینده پیش روی ایران چگونه خواهد بود؟
اقتصاد ایرانی : ایران پس از فعالشدن مکانیسم ماشه و بازگشت قطعنامههای تحریمی، وارد دورهای پیچیده شده است؛ اما تجربه برجام و تغییرات آرایش سیاسی در جهان، اجماع جهانی علیه ایران را دشوار کرده و رقابت میان قدرتهای جهانی، فرصتی تازه برای تهران ایجاد کرده است.

ایران طی سالهای ۲۰۰۶ تا ۲۰۰۹، ۶ قطعنامه تحریمی ذیل ماده ۴۱ فصل ۷ منشور ملل متحد دریافت کرد. قطعنامههایی که سه اثر سیاسی، حقوقی و اقتصادی برای ایران داشتند. با تشدید تحریمهای ایالات متحده به خصوص در دولت اول ترامپ و ادامه پیدا کردن این روند، آثار اقتصادی این تحریمها کاهش پیدا کرد اما آثار سیاسی و حقوقی آن همچنان وجود دارد. در حال حاضر، سوال اصلی که مورد تحلیل و بررسی قرار میگیرد، این است که در دوران پیش رو چه رخ خواهد داد و کشور چه اقداماتی میتواند انجام دهد.
چه خواهد شد؟
با توجه به این که تحریمهای یکجانبه آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران ابعاد اقتصادی وسیعی دارد و بالاتر از تحریمهای امنیتی سازمان ملل قرار میگیرد، این بخش از آثار بازگشت قطعنامهها در ادبیات مسئولین سیاست خارجی و داخلی کشور، جایگاه خاصی ندارد. اما هیچ کس نمیتواند آثار امنیتی و حقوقی این قطعنامهها را نادیده بگیرد. بنابراین باید به این نکته توجه کرد که کشورهای غربی یا کشورهای نزدیک به غرب از این تحریمها تبعیت خواهند کرد. ژاپن یکی از نخستین کشورهایی بود که اعلام کرد تحریمهای ایران ذیل فصل هفتم را رعایت خواهد کرد. این دومینو با بازگشت تحریمهای اروپایی و دیگر کشورهای این حوزه سیاسی نیز ادامه پیدا خواهد کرد.
نکته بعدی این که هرچند به گواه تحلیلگران، با توجه به پشت سر گذاشتن تجربه برجام، ایجاد اجماع جهانی علیه ایران مانند تجربه سالهای دهه هشتاد تا سال ۱۳۹۲، دشوار است. چرا که در آن زمان، حتی روسیه و چین که امروز از جمهوری اسلامی در شورای امنیت دفاع کردند، به هیچ یک از قطعنامههای تحریمی ایران به خصوص قطعنامه ۱۹۲۹ که سنگینترین آنها بود، رای مخالف ندادند. اما طرف مقابل نیز تا حد ممکن برای بازگرداندن این اجماع حداقل در غرب جهان و در میان کشورهای موثر این حوزه تلاش و اقدام خواهد کرد. از لحاظ حقوقی نیز ایران بار دیگر به عنوان کشور تهدیدکننده صلح و امنیت بینالمللی شناخته خواهد شد که همین موضوع امکان زیادی برای اعمال فشار به ایران فراهم میکند. فشارهای سیاسی و امنیتی در این دوران میتواند افزایش پیدا کند.
سیدجلال ساداتیان، دیپلمات بازنشسته و تحلیلگر سیاست خارجی معتقد است که سه حالت پیش روی ایران قرار دارد:
۱. روسیه و چین همانطور که در جلسه جمعهشب موضع گرفتند، همانطور هم عمل کنند. موضع ایران هم مشخص است. اگر محکم بایستند و مقاومت کنند و بگویند این اقدام غیرقانونی است، ممکن است که ایران بتواند فضای تنفسی داشته باشد و تحریمها را دور بزند و با کشورهای بریکس کار کنند. در این شرایط وقتی برخی کشورهای همسایه ببینند چه وضعیتی حاکم است با ایران کار میکنند. حتی امارات هم ممکن است با ما کار کند. افغانستان، پاکستان و عراق هم میتوانند در این شرایط با ایران کار کنند.
۲. در این حالت، روسیه و چین میگویند ما تلاش خود را کردیم که این اتفاق رخ ندهد اما در نهایت قطعنامهها بازگشت. بعد از آن هم به عنوان کشورهایی که روزی به این قطعنامههای تحریمی رای موافق دادند، خود را متعهد بدانند که آنها را رعایت کنند. در این صورت شرایط دور زدن تحریمها برای ایران سخت و انتخابهایش محدود میشود. بسیاری از کشورها در این شرایط با ایران کار نمیکنند. در ادامه اگر تصویب قطعنامهای ذیل ماده ۴۲ فصل هفتم در دستور کار قرار بگیرد، فارغ از این که روسیه و چین آن را وتو کنند یا نه، زمینه را برای اقدامات نظامی فراهم میکنند. در صورتی که چنین قطعنامههایی به تصویب برسد، دیگر ایران با آمریکا و اسرائیل طرف نیست. با جامعه بینالمللی طرف است و میتوانند فشار را افزایش دهند.
۳. ایران به توافقی کامل با طرف مقابل برسد و شرایطش را در حوزه غنیسازی و موشکی قبول کند. این حالت خیلی دور از ذهن است.
چه باید کرد؟
با توجه به تجربیات پیشین و قبل از توافق هستهای ۲۰۱۵، این سوال که جمهوری اسلامی ایران در چنین شرایطی باید چه اقداماتی انجام دهد، پررنگتر از وضعیتیست که پیش خواهد آمد. در این خصوص نظرهای متفاوتی ابراز میشود که میتوانیم میانگین نظرات دو طرف را به این شکل دستهبندی کنیم.
گروه اول؛ آنها معتقدند که دیپلماسی با غرب به پایان رسید چرا که آنها به هیچ وجه حسن نیت ندارند و تجربه ۲۲ سال مذاکره هستهای با آنها و همچنین وقایع ماههای اخیر که در نهایت به جنگ ۱۲ روزه و همچنین اسنپبک منجر شد، این نظر را اثبات میکند. نسخه آنها، این است که ایران باید دیپلماسی با غرب را پایان بدهد و نسخههای جایگزین را عملی کند. نسخه جایگزین نیز کار کردن با کشورهای همسایه، چین، روسیه، تقویت قوا و حفظ آمادگی نظامیست. به خصوص بر نوسازی توان پدافندی ایران که ضعفهای آن در جنگ ۱۲ روزه مشخص شد، از مسیر همکاری نظامی با روسیه و چین تاکید زیادی میشود.
گروه دوم؛ این گروه میگویند که با توجه به شرایط پیش آمده و جنگی که پشت سر گذاشتیم، حاکمیت باید در روابط خود با مردم تجدیدنظر جدی انجام دهد. از جمله آنها عزتالله ضرغامی بود که چندی پیش در گفتگویی با اعتماد به این نکته اشاره کرد: «معتقدم باید اصلاحات جدی در روابط بین حاکمیت و مردم ایجاد شود. وقتی حرف از حاکمیت میزنم ذهنها به سمت نظام و رهبری معظم و دستگاههایی که زیر نظر رهبری هستند نرود، معمولا این اشتباه صورت میگیرد. وقتی میگوییم حاکمیت مجموعه دستگاههای نظام را میگوییم که دولت هم جزو آن است.»
گروه سوم؛ مجموع این دسته از نظرات ناظر بر این است که در ایران باید علاوه بر بازنگری در روابط مردم – حاکمیت، در سیاست خارجی هم تجدیدنظرهایی اتفاق بیافتد. چرا که سیاست خارجی ایران بر حوزه داخلی نیز تاثیر میگذارد.