وقتی اخراج بی‌صدا می‌آید؛ راه‌های فرار از تله اخراج خاموش

اقتصادایرانی : حدود دو سال و نیم پیش به عنوان مدیر یک پروژه بزرگ در یک شرکت بین‌المللی استخدام شدم. پروژه را عالی تحویل دادم. به‌موقع و کاملا متناسب با بودجه. حدود یک هفته بعد، جلسه ارزیابی عملکردم با رئیسم برگزار شد که عالی پیش رفت. کلی از من تعریف کرد و گفت: «واقعا کارمند سختکوشی هستی، با بقیه خوب کار می‌کنی، باهوش هستی و نتایج دلخواه را می‌گیری.» حقوقم را کمی افزایش دادند و البته یک پاداش درست و درمان هم گرفتم.

وقتی اخراج بی‌صدا می‌آید؛ راه‌های فرار از تله اخراج خاموش

بعد از آن همه کار و خستگی، قرار شد ریزه‌کاری‌های باقیمانده پروژه را رفع و رجوع کنم و سپس یک سری کارهای روتین را انجام دهم، مثلا سیستم را سرپا نگه دارم یا باگ‌ها را برطرف کنم. ولی یک هفته بعد، ورق برگشت. مثل هر پروژه جدید دیگر، پروژه ما هم چند مشکل جزئی داشت. اعضای تیم و منابع را یکجا بسیج کردم تا مشکل را رفع کنیم. اما رئیسم و رئیس رئیسم، شروع کردند به انتقاد از من. چیزهایی را گردن من انداختند که تقصیر من نبود. و در حالی که داشتم بحران را جمع می‌کردم، هر روز یک وظیفه جدید به من می‌سپردند و مدام ایمیل‌هایی با این مضمون می‌فرستادند: «انتظارات برآورده نشده!»

راستش حس می‌کنم حالا که پروژه راه افتاده، دارند دنبال بهانه می‌گردند تا یک جوری از دستم خلاص شوند و شاید بتوانند یک کارمند ارزان‌تر به جایم استخدام کنند که مدیریت پروژه بلد باشد. طوری رفتار می‌کنند که خودم هم باور کنم یک جای کارم ایراد دارد و می‌خواهند آنقدر این رویه را ادامه دهند تا خودم خسته و مستاصل شوم و استعفا بدهم تا مجبور نشوند حق و حقوق قطع همکاری را به من بپردازند. 

هر چه سند و مدرک را که ممکن است بعدا به دردم بخورد (البته به صورت قانونی) جمع کردم، با آشناهایم صحبت کردم و رزومه‌ام را به‌روز رسانی کردم. اما از آنجا که روزی ۱۵ ساعت کار می‌کنم، به سختی می‌توانم دنبال کار جدید بگردم. من و همسرم کمی پس‌انداز داریم. مهارت‌هایی دارم که الان برایشان تقاضا زیاد است. اما با شرایط اقتصادی مبهم، منطقی نیست قبل از آن که گزینه‌ دیگری در دست داشته باشم، از اینجا استعفا دهم.

حدود سه هفته مرخصی با حقوق برایم جمع شده ولی از وقتی پروژه اجرا شده اجازه نداده‌اند به مرخصی بروم چون می‌خواستند برای رفع مشکلات احتمالی، دم دست باشم. سوالم این است که آیا راهی برای برون‌رفت از این شرایط وجود دارد؟ در شرایطی که مدیرانم دائم از من انتقاد می‌کنند و کار بیشتری بر دوشم می‌گذارند، چطور باید با آنها برخورد و مدیریتشان کنم؟

پاسخ: دوست عزیز، واقعا در موقعیت ظالمانه‌ای گیر کرده‌ای. هرچقدر هم سخت کار کنی یا کارت را عالی انجام دهی، به نظر می‌رسد رئیس‌هایت تصمیمشان را گرفته‌اند که یک ایرادی در کارت پیدا کنند. و اگر «نتوانی یا نخواهی» خواسته‌های غیرواقع‌بینانه آنها را برآورده کنی، در هر صورت به تو برچسب می‌زنند. در حالت اول، برچسب «عملکرد ضعیف» و در حالت دوم، برچسب «نافرمانی.»

 

حست کاملا درست است: آنها می‌خواهند تو را دست به سر کنند. این را رک و راست به تو نمی‌گویند اما دارند کاری می‌کنند که خودت بخواهی بروی. این یک تکنیک معروف به اسم «اخراج سازنده» است. یا به قول امروزی‌ها، «اخراج خاموش.» ولی سوال اینجاست که چرا یک شرکت باید تا این حد تحقیرآمیز و منفعلانه-تهاجمی رفتار کند؟

تو اشاره کردی به حق و حقوق پایان کار. اگر در قراردادت ذکر شده باشد که در صورت اخراج، کارفرما باید به او حق و حقوقی بدهد، معمولا استثناهایی هم هست: مثلا اگر خودت استعفا دهی یا به دلیل «قصور»، اخراج شوی، این حق و حقوق شامل حالت نمی‌شود (طبق قوانین ایالات متحده). «ریچ ولین» از موسسه حقوقی «ولین امپلویمنت لاو» می‌گوید: «اگر کارفرما بتواند شرایط کاری را به قدری طاقت‌فرسا کند که یک کارمند خوب، خودش مجبور به رفتن شود، آن وقت می‌تواند از تعهدات خود شانه خالی کند.»

 

وقتی رئیس‌هایی که قبلا از عملکرد نیروی کار راضی بودند ناگهان تغییر موضع می‌دهند یا رئیس جدیدی می‌آید که می‌خواهد یک خانه‌تکانی اساسی در شرکت راه بیندازد، حتی کارکنان باسابقه و خوش‌سابقه نیز ناگهان این پیام را دریافت می‌کنند که «اینجا دیگر جای ما نیست» و باید تصمیم بگیرند که بمانند یا بروند. ریچ می‌گوید: «خیلی از مراجعان من همین مشکل را دارند.»

وقتی نیروی کار خودش داوطلبانه می‌رود، این امکان را دارد که «داستان رفتنش را خودش را روایت کند» اما معمولا از حق و حقوقش محروم می‌شود. از طرف دیگر، اگر بماند، احتمالا دیر یا زود زمانش می‌رسد که مدیریت، بهانه‌ای برای اخراج او پیدا می‌کنند که آن هم باعث می‌شود حق بیکاری نگیرد. 

اگر فضای کار به حدی برایت غیرقابل تحمل شده که «هر آدم منطقی‌ای اگر جای تو بود، مجبور می‌شد برود» ممکن است بتوانی با استناد به قانون ایالتی، از کارفرما بابت «اخراج ناعادلانه» شکایت کنی. اگر مطمئنی که انگیزه کافرما همین است، مطمئن شو که اسناد و مدارکی که جمع‌آوری می‌کنی شامل ارزیابی‌های مثبت عملکردت هم باشد تا بتوانی نقدهای منفی را رد کنی. همچنین بهتر است مدارک مربوط به حقوق و مزایایی که به تو تعلق می‌گیرد را نیز همراه داشته باشی. و البته، حتما با یک وکیل یا مشاور حقوقی نیز مشورت کن.

البته یک راه دیگر هم هست. می‌توانی سعی کنی شروط بازی را از «رفتن یا اخراج شدن یا شکایت کردن» تغییر دهی و با آنها مذاکره کنی. می‌توانی یک گام عقب‌تر بروی و از زاویه حل مساله با رئیس‌هایت صحبت کنی. ریچ پیشنهاد می‌کند چیزی در این مایه‌ها بگویی: «من واقعا مایلم این قضیه درست شود و دوست دارم عملکردم خوب باشد. لطفا اگر راه حلی هست، به من بگویید. و اگر هست، چطور می‌‌توانم شرایط را درست کنم؟» 

اگر رئیس‌ها فقط نگران مشکلات و ایرادات کوچک و عادی پس از اجرای پروژه باشند، این حرف شاید باعث شود کمی کوتاه بیایند و یکی از مهره‌های کلیدی خود را به این زودی نسوزانند.

اما اگر گفتند که هیچ راهی برای بهبود اوضاع نیست، ریچ توصیه می‌کند که موضوع ترک داوطلبانه را مطرح کنی ولی به شکلی که به نفع هر دو طرف باشد. مثلا اینکه برای یک مدت معین، کسی را جای خودت آموزش دهی و بعد بروی. و در عوض، حق فسخ قرارداد را بگیری. البته همه این موارد باید شفاف و مکتوب باشند.

اگر رئیس‌ها همچنان بخواهند به نمایش «عدم برآوردن انتظارات» ادامه دهند، دیگر بهتر است بی‌خیال حفظ شغلت شوی و تمرکزت را روی حفظ سلامت روانت بگذاری. 

برای رسیدن به آن آرامش، ابتدا باید فرصتی داشته باشی تا از حالت بقا دربیایی.

از همین حالا شروع کن به استفاده از مرخصی‌های استفاده‌نشده. یا اگر این امکان در شرکتتان وجود دارد، می‌توانی همین حالا استعفا دهی و پول این مرخصی‌ها را نقدا دریافت کنی و از آن برای گذران زندگی برای مدت کوتاهی استفاده کنی.

من معمولا توصیه نمی‌کنم کسی قبل از پیدا کردن کار جدید، شغل فعلی‌اش را رها کند؛ مخصوصا وقتی این دقیقا همان چیزیست که رئیس‌ها می‌خواهند. اما اگر همه پاداشی که قرار است از اینجا بگیری، ادامه تحقیر و فریبکاریست، این کارفرما لیاقت ندارد که حتی یک دقیقه بیشتر آنجا بمانی.

مریم مرادخانی

دنیای اقتصاد

وبگردی
    ارسال نظر