نقش روابط عمومی در هویت ملی
خسرو رفیعی/ کارشناس روابط عمومی

اقتصاد ایرانی: روابط عمومی به عنوان هنر هشتم و به عنوان جایگاهی برای اعتمادسازی نقشی تعیینکننده در هویت ملی بازی میکند و آنچه در تجاوز ۱۲ روزه بر کشورمان رخ داد، آن بود که نگاه بسیاری از هم وطنانمان به اهمیت سرزمین و جغرافیای میهن عزیزمان معطوف گشت.
برای ممارست و تمرین حفظ این وطن پرستی و «وطن» باید نقش روابط عمومی را جدی تلقی کنیم و در این صورت میتوانیم اهداف خود را بهتر پوشش دهیم. روابط عمومی راه نجات عبور از بحران است، به شرط آنکه اعتقاد به اصول اولیه روابط عمومی داشته باشیم یعنی پل باشد به جای دیوار.
در این راه:
۱- روابط عمومی را تقویت کنیم.
۲- ابزار و تکنیکهای روابط عمومی را در اختیار همگان قرار دهیم.
آموزش، فرهنگ سازی، روایت افتخارات تاریخی و روایتهای مشترک ملی و تاکید بر ارزشهای مشترک مانند عدالت، برابری، برادری و احترام به همنوع از وظایف روابط عمومی است.
کوروش بزرگ میفرماید:
«باران باش و ببار و مپرس که کاسههای خالی از آن کیست.»
مولوی شاعر نامآور کشور عزیزمان که این روزها آن را کشورهای دیگر مصادره کردهاند، برای دعوت ما به اتحاد و همبستگی ملی میفرماید:
«بشنو از نی چون حکایت میکند/ از جداییها شکایت میکند
هر کسی کو دور ماند از اصل خویش/ باز جوید روزگار وصل خویش».
و در شعر معروف داستان موسی و شبان میگوید:
«ما برای وصل کردن آمدیم/ نی برای فصل کردن آمدیم».
حافظ شیرین سخن و رند شیراز از همان غزلهای اولش برای پرهیز از نفاق و همبستگی ملی میفرماید:
«شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هائل/ کجا دانند حال ما سبک باران ساحلها»
و یا میفرماید:
« مکن ز چون چرا، ای خرد، حدیث ملال/ که نیست در ره عشقت مجال چون وچرا»
فریدون مشیری شاعر بزرگ معاصر که سالها در روابط عمومی مشغول کار بوده است، از قول حافظ میگوید:
« اگر این آسمان در هم نمیریزد اگر این کهکشان از هم نمیپاشد
بیا تا ما فلک را سخت بشکافیم و طرحی نو دراندازیم
به شادی گل برافشانیم و میدر ساغر اندازیم»
سعدی بزرگ، خدای سخن میفرماید:
« بنیآدم اعضای یک پیکرند/ که در آفرینش ز یک گوهرند
«چو عضوی به درد آورد روزگار/ دگر عضوها را نماند قرار.»
تو کز محنت دیگران بیغمی/ نشاید که نامت نهند آدمی»
و در جای دیگری میگوید؛
«عبادت به جز خدمت خلق نیست/ به تسبیح و سجاده و دلق نیست.
تو بر تخت سلطانی خویش باش/ به اخلاق پاکیزه درویش باش»
و از همه مهمتر حکیم ابوالقاسم فردوسی شاعر بیهمتای ایران زمین در زنده ماندن ایران و ایرانی، در حماسه بینظیرش شاهنامه از ایران میگوید و از وحدت ملی، هویت ملی، وطن میفرماید:
« خرد رهنما و خرد دلگشای/ خرد دست گیرد به هر دو سرای
چو ایران نباشد تن من مباد/ بدین بوم و بر زنده یک تن مباد.»
شکیبایی، بردباری و صبر در مقابل بحرانها، کمبودها نیاز به راستگویی و جلوگیری از دروغ دارد. روابط عمومی باید آن را یاد بگیرد و تمرین کند. وحدت ملی و همبستگی ملی به سادگی بهدست نمیآید، اما به سادگی از بین میرود.
اگر ایران را میخواهیم باید ایرانی فکر کنیم.
نیما یوشیج شاعر و سخنسرای شعر نو میگوید:
«ما ندانستیم، ریشههای ما در آبهای یک نهر است بهم پیوستهایم و همه ما از یک قبیلهایم».
یک روابط عمومی باید مردم را به سرنوشت یکسان خود آگاه کند ودر سرنوشت مشترک ما برنامههای مختلفی تدوین و تهیه کند.
حافظ شیرین سخن میفرماید:
«مرا به رندی و عشق آن فضول عیب کند/ که اعتراض بر اسرار علم غیب کند»
«کمال سر محبت ببین نه نقص گناه/ که هر که بیهنر افتد نظر به عیب کند».
یک روابط عمومی حرفهای برای تقویت ملی، باید زبان و فرهنگ ملی خود را بشناسد. مردمداری، اعتمادسازی، وظیفه ذاتی هر روابط عمومی است و اگر روابط عمومیها فرهنگ ملی ما را بهتر بشناسند، میتوانند با استفاده از پندها، اندرزها، ضربالمثلها و اشعار گرانبهای بزرگان این سرزمین و این میهن عزیز بهره برده و برای هویت ملی با سلاح خرد و ابزار اخلاقی و هنری استفاده کنند. شک نکنیم که اگر به هویت ملی خود نپردازیم، نمیتوانیم برای سازمان کوچک خود. جدا از دیگران، حرکت قابل اعتماد داشته و مطمئن باشیم برای بهرهمندی بیشتر نمیتوانیم راه دیگری را انتخاب کنیم.