صدای گمشده جامعه

فاطمه رحیمی/ روزنامه نگار

صدای گمشده جامعه

اقتصاد ایرانی:  خبرنگاری یا به‌طور خاص روزنامه‌نگاری تجربه‌ای متفاوت برای افرادی است که با رقص قلم بر تن سپید کاغذ، رویای تغییر در سر می‌پرورانند به امید زیست بهتر و جامعه‌ای متعالی؛ جامعه‌ای که درد زخم‌ها و مردمانش زیست انسانی را معنا می‌کند اما در میان تمام روزمرگی‌هایی که با تن و روح جامعه عجین شده و درد را به عادتی دیرین بدل کرده‌اند، قلم و نوشتن تنها راه نجات است.

این زخم‌ها گاه چنان عمیق است که دردش به بخش ناگسستنی زندگی بدل شده و بی‌تفاوتی چونان پرده‌ای سنگین بر چشم‌ها افتاده است. در میان این بی‌حسی و سکوت، قلم خبرنگار تلنگری بر پیکر خاموش جامعه است؛ تلنگری‌ به روح خسته و به ظاهر پرهیاهوی این مردم. جرقه‌ای که می‌تواند شعله‌ وجدان را برافروزد و جامعه را به جنبش درآورد.

کار خبرنگار آنچنان که باید تنها نوشتن خبر نیست بلکه نوشتن قصه‌ای ا‌ست از وجدان بیدار، از خواسته‌های فروخورده، از اشک‌ها و لبخندهای پنهان مردم. قلم او پلی‌ است میان حقایق و افکار جامعه، دریچه‌ای به سوی ناگفته‌ها و صدایی که در گوش خاموشان نجوا می‌کند.

هر کلمه‌ او نه صرفا گزارشی که ترانه‌ای‌ است برای عدالت و ندایی برای تغییر.

خبرنگاران در سنگرهای پرتنش خبر، هر روز و هر لحظه با هر واژه، جمله و گزارش می‌کوشند چهره‌ پنهان مشکلات را آشکار کنند. آنها صدای گمشده و ناگفته‌های جامعه را به گوش دیگران می‌رسانند. این نقش نه‌فقط انتقال خبر بلکه بسط آگاهی، تحریک وجدان جمعی و فراخوانی به عمل است؛ فراخوانی به اصلاح.

در مسیر دشوار خبرنگاری موانع و مشکلات بی‌شماری وجود دارد؛ از تهدیدها و فشارهای سیاسی و اقتصادی گرفته تا محدودیت‌های فرهنگی و اجتماعی اما همان روحیه مقاوم و عشق به حقیقت است که خبرنگار را به پیش می‌راند. آنها با هر کلمه نه‌تنها روایتگر آنچه دیده‌اند بلکه معماران فردایی هستند که در آن صدای عدالت و انصاف بلندتر از هر روزنه‌ای خواهد بود.

کار خبرنگار همواره آغشته به مسوولیت سنگینی است؛ مسوولیتی که اگرچه دشوار و گاه خطرناک است اما شیرینی آن در دیدن اثر قلمش بر جان جامعه هویدا می‌شود؛ جامعه‌ای که با خواندن گزارش‌ها و تحلیل‌ها، به دانشی عمیق‌تر و نگاهی روشن‌تر می‌رسد.

خبرنگاری نه صرفا حرفه‌ای است که به دنبال روایت وقایع باشد بلکه شغلی است که در ریشه‌هایش عشق به انسان و آرمان‌های انسانی جای گرفته است.

این عشق است که خبرنگار را به نگهبانی از حق و عدالت فرا می‌خواند و این عشق است که موجب می‌شود در برابر تمام چالش‌ها و تهدیدها ایستادگی کند و در تاریکی‌ها چراغی روشن نگه دارد.

کاش قدر این دلدادگان قلم و کلمه را بدانیم؛ آنان که در سایه‌ها می‌درخشند و در تاریکی‌ها می‌تابند و هر روز به جنگ خاموش بی‌عدالتی می‌روند.

آنان نه فقط راویان اخبار که روشنفکران جامعه و مصلحان بی‌نام و نشان فردای بهترند. قلمشان سلاحی است که دیوارهای بی‌تفاوتی را فرو می‌ریزد و نوری می‌افروزد بر جاده‌ دشوار عدالت و آزادی.

وبگردی
    ارسال نظر