صنعت چاپ نیازمند بازنگری در سیاستگذاری
هاشم احمدی/ کارشناس صنعت چاپ

یکی از اساسیترین مشکلات صنعت چاپ، نوسانات نرخ و نبود ثبات در بازار مواد اولیه است. طی سالهای اخیر در فاصلههای زمانی کوتاه انواع مرکبها، کاغذهای مخصوص چاپ، حلالها و تجهیزات مصرفی با افزایش قابل توجه نرخ و نوسان عرضه روبهرو بودهاند. این امر باعث شده بسیاری از چاپخانهها با بحران تامین مواد اولیه مواجه شوند و به ناچار با افزایش هزینههای تولید، کاهش کیفیت یا توقف موقت فعالیتهای خود روبهرو شوند. به طور خاص، تحریمهای اقتصادی و مشکلات ارزی نقش مهمی در بروز این وضعیت داشتهاند و دسترسی به بازارهای بینالمللی مواد اولیه را دشوار کردهاند.
مسئله دوم، مشکلات محیط زیستی و فشارهای روزافزون جامعه به سمت تولیدات پاک و دوستدار محیطزیست است. مصرف بالای انرژی، میزان آلودگی ناشی از انتشار مواد شیمیایی و ترکیبات آلی فرار، و حجم قابل توجه پسماندهای شیمیایی از جمله نقاط ضعف صنعت چاپ هستند که بدون اتخاذ فناوریهای نوین و راهکارهای سازگار با محیط زیست، ممکن است باعث محدودیتهای قانونی و محدود شدن بازار این صنایع شود. اما نبود حمایت جدی و سرمایهگذاری کافی در زمینه فناوریهای پاک، این چالش را تشدید کرده است.
ضعف مدیریتی و پیچیدگیهای اداری نیز از دیگر مشکلات مهم است که توسط فعالان حوزه چاپ به کرات مطرح شده است. فرآیندهای دریافت مجوز، واردات مواد و تجهیزات، و همچنین مسائل مربوط به مالکیت فکری و کپیرایت در چاپ کتاب، محصولاتی مانند بستهبندی و تبلیغات، همگی با بروکراسی سنگین و زمانبر همراه است. این مسئله، علاوه بر ایجاد موانع عملی، باعث کاهش انگیزه و سرمایهگذاری بخش خصوصی شده و توسعه صنعت چاپ را کند کرده است.
مشکل دیگر، نبود حمایت مالی مناسب و دسترسی ناکافی به منابع سرمایهگذاری است. بنگاههای چاپی در مقایسه با صنایع دیگر کمتر به تسهیلات بانکی و مشوقهای مالی دسترسی دارند و این موضوع موجب شده ناتوانی در بروزرسانی تجهیزات، آموزش نیروی انسانی و توسعه تکنولوژی گریبانگیر بسیاری از فعالان صنعت شود. همچنین، شیوههای ناعادلانه توزیع حمایتهای دولتی و تمرکززدایی ناکافی از دولت به بخشهای تابعه، شرایط نامطلوبی را به وجود آورده است.
از سوی دیگر، کمبود نیروی متخصص و کارآزموده به ویژه در حوزههای فنی و طراحی، یکی از محدودیتهای اساسی صنعت چاپ به شمار میرود. بروزرسانی مداوم دانش و تخصص کارکنان با روندهای جهانی، عقبماندن صنعت را کاهش میدهد، اما در کشور ما به دلیل پایین بودن سرمایهگذاری در آموزش و پژوهش، این موضوع تامین نشده و باعث شده تا کیفیت محصولات چاپی در بازارهای رقابتی آسیب ببیند.
بازار فروش و رقابت نیز از دیگر بخشهایی است که مشکلات جدی پیشرو دارد. با ورود گسترده فناوریهای دیجیتال و روند رو به رشد چاپ دیجیتال، صنایع چاپ سنتی در معرض خطر قرار گرفتهاند. عدمتطبیق به موقع با این تغییرات و فقدان برنامه راهبردی باعث شده تا بخشهای قابل توجهی از بازار داخلی کاهش یابد و بسیاری از بنگاهها متحمل زیانهای مالی شوند.
علاوه بر این، تعارض منافع و سیاستگذاریهای متناقض در بخش دولتی و خصوصی، همواره باعث سردرگمی فعالان صنعت شده است. از یک سو تشویق به حمایت و توسعه صنعت چاپ وجود دارد، اما از سوی دیگر اجرا نشدن قوانین و مقررات حمایتی، تغییرات مکرر سیاستهای وارداتی و صادراتی، و نگاه کوتاهمدت به مسائل توسعهای، اجازه بروز تحول پایدار را نمیدهد.
در نهایت، ضعف در اطلاعرسانی و فرهنگسازی پیرامون اهمیت کیفیت، استانداردهای چاپ، و رعایت حقوق مالکیت فکری، جایگاه صنعت چاپ را در افکار عمومی و بازارهای بینالمللی تضعیف کرده است. بسیاری از فعالان این حوزه معتقدند که اگر فرهنگ مصرفکننده و تولیدکننده درباره اهمیت چاپ با کیفیت و استاندارد ارتقاء یابد، میتواند به حمایت گستردهتر و بهبود شرایط اقتصادی این صنعت کمک کند.
جمعبندی نهایی اینکه صنعت چاپ ایران نیازمند یک بازنگری جامع در سیاستگذاریهای حمایتی، تسهیل شرایط کسبوکار، توسعه آموزش فنی، و سرمایهگذاری در فناوریهای نوین و سازگار با محیطزیست است. تنها با همافزایی دولت، بخش خصوصی و نهادهای مرتبط میتوان این چالشها را به فرصت تبدیل کرده و تضمین آیندهای روشن برای یکی از بخشهای حیاتی اقتصاد فرهنگی کشور فراهم کرد.