مأموریت روبیو در بیتالمقدس
احمد زیدآبادی/ روزنامه نگار

این در حالی است که دونالد ترامپ رئیسجمهور آمریکا و مارکو روبیو هر دو به زبانی واحد «نارضایتی» خود را از حملۀ نظامی ارتش اسرائیل به دوحه اعلام کردهاند گرچه بلافاصله این اقدام را بر روابط کشورشان با «دولت عبری» بیتأثیر دانستهاند.
احتمالاً روبیو درصدد است تا نتانیاهو را به عدم تکرار حملۀ نظامی به قلمرو کشورهای متحد آمریکا در خاورمیانه متعهد سازد. مقامهای آمریکایی پیش از این از جانب خود این وعده را به قطر دادهاند اما نتانیاهو نهفقط علامتی از موافقت خود با این موضوع نشان نداده بلکه تهدیدش برای هدف قراردادن هر کشور میزبان سران حماس را تکرار کرده است.
پس از حملۀ ناموفق اسرائیل به نشست سران حماس در دوحه و واکنشهای شدید داخلی و بینالمللی در برابر آن، به نظر نمیرسد که نتانیاهو قصد تکرار چنین عملیاتی را قلمرو کشورهای متحد آمریکا در خاورمیانه داشته باشد، اما ظاهراً میکوشد تا این موضوع را ابزار چانهزنی سیاسی با روبیو و برخی کشورهای عرب در منطقه قرار دهد.
ارتش اسرائیل هماکنون مشغولِ تخریب بیوقفۀ برجهای بلند شهر غزه است تا ساکنان آن را به کوچ از این شهر مجبور سازد. ارتش اسرائیل تخمین زده است که از زمان آغاز عملیات علیه شهر غزه، از جمعیت یک میلیونی شهر بیش از سیصدهزار نفر آنجا را ترک کرده و در باریکهای که بخش اعظم آن به صورت تلی از خاک و زباله درآمده است، برای چندمین بار آواره شدهاند. شاید تهدید نتانیاهو به تکرار عملیات دوحه، به قصد چانهزنی سیاسی بر سر شرایط پایان دادن به جنگ در نوارغزه و نحوۀ ادارۀ آن پس از جنگ باشد.
دولت آمریکا میگوید که طرحی برای پایان دادن به جنگ نوارغزه و آزادی تمام اسیران اسرائیلی، به دو طرف نبرد ارائه کرده است. به ادعای کاخ سفید دولت نتانیاهو این طرح را پذیرفته و اگر حماس آن را نپذیرد با عواقب سهمگینی روبهرو خواهد شد. در اسرائیل اما تاکنون هیچ مقامی از پذیرش طرح آمریکا سخنی به میان نیاورده است.
علاوه بر این، گفته شده است که نشست سران حماس در دوحه به قصد تصمیمگیری نهایی دربارۀ همین طرح بود که محل نشست، مورد حملۀ جنگندههای اسرائیلی قرار گرفت! مقامهای آمریکایی تاکنون حرفهای متناقض و مبهم بسیاری که در هیچ قالبی قابل جمعبندی نیستند، دربارۀ چگونگی پایان جنگ و آینده نوارغزه مطرح کردهاند و آخرین اظهارنظر روبیو در این باره چیزی بیشتر از به میان کشیدن چند پرسش همیشگی نبوده است!
در واقع از همۀ حرافیهای پرتکرار مقامهای آمریکایی دربارۀ نوارغزه و به طور کلی مسئلۀ فلسطین، در مورد راهحل نهایی و یا حتی موقت مورد نظر آنها برای موضوع فلسطین هیچ نتیجهای نمیتوان گرفت. واقعیت این است که به سختی میتوان بین آنچه نتانیاهو در نوارغزه عملاً دنبال میکند و آنچه آمریکا در نظر دارد، تفاوت معناداری کشف کرد. از این رو، چه بسا چانهزنی سیاسی مفروض در ابتدای این یادداشت نه معطوف به نوارغزه بلکه مربوط به نوع واکنش اسرائیل به شناسایی رسمی کشور مستقل فلسطینی از سوی برخی کشورهای اروپایی و طرفِ چانهزنی نیز نه لزوماً روبیو بلکه کشورهای عرب متحد آمریکا در منطقه به صورت غیرمستقیم باشد!
در هفتۀ جاری 142 کشور عضو سازمان ملل به طرحی برای تشکیل کشور مستقل فلسطینی در محدودۀ سرزمینهای اشغالی سال 1967 رأی مثبت دادند؛ کشوری که طبق طرح باید غیرنظامی باشد و گروه حماس هم در آیندۀ آن هیچ نقشی ایفا نکند.
آمریکا و اسرائیل به همراه هشت عضو دیگر سازمان ملل به این طرح رأی منفی و 12 کشور هم رأی ممتنع دادند. از آنجا که این قطعنامه در مجمع عمومی سازمان ملل به تصویب رسید، بنابراین اجرای آن الزامآور نیست و به نظر نمیرسد اسرائیل هم خیلی نگران آن باشد. آنچه اسرائیل را واقعاً یا به ظاهر خشمگین کرده است، برنامۀ چند کشور غربی بهخصوص اروپایی از جمله فرانسه، بریتانیا و بلژیک برای به رسمیت شناختن کشور مستقل فلسطین در روزهای آینده است. اسرائیل این حرکت را «گامی یکجانبه» میداند و تهدید کرده است که در مقابل آن، گامهای یکجانبهای در مورد کرانۀ باختری به اجرا خواهد گذاشت! روبیو و همکاران او در هیئت حاکمۀ آمریکا نیز هشدار مشابهی به متحدان اروپایی خود دادهاند.
قرائن نشان میدهد که واکنش دولت نتانیاهو به شناسایی رسمی دولت مستقل فلسطینی، انضمام بخشی از خاک کرانۀ باختری به قلمرو خود خواهد بود. در واقع الان بحث بر سر اصل این انضمام و ادغام نیست بلکه بر سر وسعت آن است!
این در حالی است که امارات متحدۀ عربی به طور علنی تهدید کرده است که اگر اسرائیل اقدام به انضمام کرانۀ باختری به قلمرو خود کند، ادامۀ روند «پیمان ابراهیم» و «ادغام اسرائیل در منطقه» با خطر روبهرو خواهد شد.
امارات به شرط خودداری اسرائیل از الحاق بخشی از کرانۀ باختری در دور نخست ریاستجمهوری ترامپ روابطش را با دولت عبری عادی کرد. اکنون امارات با یادآوری شرط خود، بر آن تأکید کرده است.
نتانیاهو اما در واکنش به تصمیم چند کشور غربی برای شناسایی کشور فلسطینی منتظر عملی شدن تصمیم آنها نمانده و با تأیید پروژۀ شهرکسازی موسوم به E1 کار خود را برای منتفی کردن تشکیل کشور فلسطینی آغاز کرده است. طرح مذکور که شهرکهای یهودینشین مجاور بیت لحم را به شهرکهای یهودینشین حاشیۀ بیتالمقدس شرقی متصل میکند، عملاً یکپارچگی سرزمینی کرانۀ باختری را از بین میبرد و بخش شمال و جنوب آن را از یکدیگر جدا میسازد.
با ساخت و تکمیل این پروژه اصلاً جایی برای تشکیل یک کشور یکپارچۀ فلسطینی باقی نمیماند. نتانیاهو اما بیش از این را در نظر دارد. او خواستار الحاق شهرکهای بزرگ یهودینشین در غرب کرانۀ باختری و درۀ اردن در شرق این منطقه به اسرائیل است؛ چیزی در حدود 30 درصد خاک کرانۀ باختری که طبق طرح «معاملۀ قرن ترامپ» قرار بود در «پیمان صلح نهایی» به قلمرو اسرائیل ملحق شود.
راستگرایان افراطی در دولت نتانیاهو به این اندازه هم قانع نیستند. بزالل اسموتریچ رهبر حزب صهیونیست مذهبی و وزیر دارایی اسرائیل طرحی را منتشر کرده است که طبق آن 82 درصد کرانۀ باختری به اسرائیل منضم میشود و اکثریت جمعیت فلسطینی در 12 درصد باقیمانده، در مجمع الجزایری پراکنده و جدا از هم به محاصرۀ کامل اسرائیل در میآیند!
در واقع هدف اصلی از سفر روبیو به بیتالمقدس مذاکره دربارۀ وسعت الحاق و مهار واکنشهای منطقهای و بینالمللی در برابر این تصمیم است. روبیو و دیگر سران آمریکا تاکنون هیچ علامتی از مخالفت با الحاق بخشهایی از کرانۀ باختری به اسرائیل نشان ندادهاند. از این رو مخالفت روبیو با برنامۀ نتانیاهو تا اندازۀ زیادی دور از انتظار است.
چهبسا مأموریت او، رایزنی با مقامهای اسرائیلی به منظور کشف راههای آرام کردن طرفهای «پیمان ابراهیم» و یا منصرف کردن چند کشور اروپایی از شناسایی کشور فلسطینی باشد! روشن است که الحاق هر بخشی از کرانۀ باختری باعث نگرانی شدید مصر و اردن و عربستان و امارات و دیگران متحدان آمریکا در منطقه و اروپا خواهد شد. از این رو، برای به حاشیه بردن این ماجرا نیاز به ماجراجویی تازهای از سوی نتانیاهوست! هر نوع ماجراجویی احتمالی تازه، به نظر میرسد معطوف به جمهوری اسلامی باشد.