تلفیق هوشمند پارادایمها در اقتصاد مقیاس
رضا موسایی

«اقتصاد مقیاس بهینه» راهبردی هوشمندانه برای تلفیق دو پارادایم «کوچک زیباست» و «بزرگ زیباست» است که با تاکید بر پایداری محیطزیست و کارایی تولید، مسیر توسعه اقتصادی متوازن را فراهم میکند.
انتخاب میان مقیاس و انسانیت از جمله چالشهای اساسی در طراحی الگوهای توسعه اقتصادی بهشمار میرود. این موضوع به تقابل دو پارادایم بزرگ «کوچک زیباست» و «بزرگ زیباست» اشاره دارد؛ دو رویکردی که پاسخهایی متفاوت برای نیازهای جوامع ارائه دادهاند اما هر کدام به تنهایی محدودیتهایی را به همراه داشتهاند. این یادداشت تلاش دارد تا ضمن بررسی این دو دیدگاه، راهکاری برای تلفیق هوشمندانه آنها ارائه دهد که در یک اکوسیستم اقتصادی پویا قابل اجرا باشد.
پارادایم «کوچک زیباست»؛ اقتصاد در ابعاد انسانی
پارادایم «کوچک زیباست» که با کتاب ارنست شوماخر در سال ۱۹۷۳ معرفی شد، با نقد تمرکزگرایی و مصرفگرایی نظام اقتصادی پس از جنگ جهانی دوم، نقش خود را برجسته کرد. این رویکرد بر پایداری زیستمحیطی، فناوریهای متناسب و تقویت اقتصادهای محلی تاکید دارد. از مزایای این دیدگاه میتوان به توزیع عادلانهتر ثروت، افزایش مشارکت اجتماعی و کنترل انسانی در فرآیندهای اقتصادی اشاره کرد.
در مقابل، منتقدان این پارادایم به محدودیتهای اقتصاد مقیاس و توان رقابتی پایینتر در بازار جهانی اشاره دارند؛ مسائلی که گاه میتواند منجر به کندی رشد اقتصادی و چالش در تامین مالی طرحهای گسترده شود.
پارادایم «بزرگ زیباست»؛ منطق کارایی و رشد
این دیدگاه بر اهمیت بهرهوری، تولید انبوه و اقتصاد مقیاس تاکید دارد و هدف آن تسریع رشد اقتصادی، کاهش هزینههای تولید و ایجاد بازارهای گستردهتر است. نمونههایی از این رویکرد شامل تولید انبوه در مدل فوردیسم و تقسیم کار در نظریه آدام اسمیت است.
این پارادایم باعث افزایش تولید جهانی، ایجاد فناوریهای نوین و بهبود معیشت در سطح وسیع شده اما در کنار آن، تمرکز ثروت و قدرت در دست بنگاههای بزرگ، نابرابری را افزایش داده و محیطزیست را به خطر انداخته است. همچنین پیچیدگی بالای این سیستمها آنها را در برابر بحرانها آسیبپذیر میکند.
تحلیل تطبیقی و فراتر از دوگانگی
تقابل میان «کوچک» و «بزرگ» نمیتواند پاسخ مناسبی به مسائل پیچیده توسعه باشد. در حالی که «کوچک زیباست» برای صنایع کوچک و کشاورزی ارگانیک مناسب است، «بزرگ زیباست» در صنایعی مانند فولاد یا هوافضا نقشی غیرقابل چشمپوشی دارد.
راهکار، ایجاد یک اکوسیستم تلفیقی است که هر واحد اقتصادی بتواند مقیاس بهینه خود را براساس ویژگیهای فنی، اقتصادی و اجتماعی تعیین کند. همچنین، همافزایی میان بنگاههای کوچک و بزرگ از طریق شبکهها و کنسرسیومها میتواند کارایی و تابآوری اقتصادی را افزایش دهد.
مزایای پارادایم کوچک مزایای پارادایم بزرگتوزیع عادلانهتر ثروت و اشتغالزایی محلی | افزایش بهرهوری و رشد اقتصادی |
پایداری زیستمحیطی و کار معنادار | کاهش هزینههای تولید و تولید انبوه |
حفظ کرامت انسانی و تقویت اقتصادهای منطقهای | توسعه فناوریهای نوین و زیرساختهای کلان |
نقش دولت در همکاری پایدار
دولتها نقش کلیدی در تسهیل این رویکرد تلفیقی ایفا میکنند. سیاستهایی نظیر تنظیمگری برای جلوگیری از انحصار، حمایت از بنگاههای کوچک، سرمایهگذاری در زیرساختهای مشترک و تشویق به توسعه فناوریهای سبز میتوانند زمینهساز یک اکوسیستم اقتصادی هوشمند باشند.
برای رسیدن به توسعه پایدار، باید از دوگانههای سنتی کوچک و بزرگ عبور کرد و به سمت «توسعه متناسب» حرکت نمود؛ توسعهای که رشد اقتصادی، عدالت اجتماعی و پایداری زیستمحیطی را به طور همزمان محقق سازد. سیاستگذاران باید با تحلیل عمیق زمینههای اقتصادی و اجتماعی کشور، ترکیبی بهینه از این دو پارادایم را طراحی کنند.
در نهایت، زیبایی واقعی در توازن و همافزایی نهفته است، نه در تمرکز بر کوچکی یا بزرگی. تنها از طریق این رویکرد میتوان به الگویی از توسعه دست یافت که پایدار، مولد و انسانی باشد.
* پژوهشگر مرکز پژوهشهای مجلس