مصر و احساس تهدید از سوی اسرائیل/نگرانی قاهره نسبت به اقدامات تلآویو، بعد از حمله به دوحه جدی شده است
احمد ابودوح /کارشناس روابط بینالملل، امنیتی و ژئوپلیتیک

سیسی به رأیدهندگان اسرائیلی هشدار داد که سیاستهای دولتشان، «فرصتها را برای هر گونه توافق صلح جدید تخریب میکند و حتی توافقات صلح موجود را متوقف میکند». سیسی دغدغههایی هم درباره آوارهسازی اجباری فلسطینیان مطرح کرد و علیه «ریشهکنکردن فلسطینیان از سرزمینشان» سخن گفت.
حرفهای او، بازتاب احساس تهدید مصر است. حمله اسرائیل به دوحه و هشدار بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل که اسرائیل ممکن است دوباره به حماس در قطر یا در کشورهای دیگر، «هر جا که باشند»، حمله کند، کاملاً این احساس را تغییر داده است. بهرغم وجود معاهده صلح بین دو طرف، چشمانداز هدفقرارگرفتن رهبران حماس در قاهره را از سوی اسرائیل، جدی میگیرد.
مصر نگران این هم هست که در سایه حمله گسترشیافته به شهر غزه، اسرائیل برنامه داشته باشد، فلسطینیان را به زور از غزه خارج کند و به منطقه سینا در آن سوی مرز بفرستد. احتمالاً مصر تلاش خواهد کرد از دیپلماسی، ارتش و نقشش به عنوان میانجی بین اسرائیل و حماس استفاده کند تا این تهدیدات را عقب بزند. ممکن هم هست، از ادراکات در حال تغییر دول حاشیه خلیج[فارس] نسبت به اسرائیل به عنوان اهرمی استفاده کند تا پیشنهاداتش برای اتحاد نظامی عربی به شکل ناتو و با رهبری خودش را احیا کند. با این حال، هر تلاش این چنین با چالشهای قابلتوجهی مواجه خواهد شد: برخی همسایگان عرب اولویتهای امنیتی متفاوتی دارند. منافع ایالات متحده هم ممکن است در این میان مداخله کند.
از نقب تا دوحه
به نظر میرسید نشست ۲۰۲۲ نقب، صحنه را برای واقعیت امنیتی جدیدی در خاورمیانه آماده خواهد کرد که در آن اسرائیل به عنوان متحدی برای برخی کشورهای عربی تصویر خواهد شد و ایران نمایانگر بزرگترین تهدید علیه ثبات منطقه؛ اما بسیار محتمل است که حمله به قطر، دول عربی را بر آن دارد که نتیجه بگیرند، اسرائیل حالا تهدید اصلیشان است، به دو دلیل.
اول، این حمله برای سیاستگذاران منطقهای حاکی از این است که دولت نتانیاهو حالا ضمیمهسازی قلمرو به خود را برای ممانعت از تشکیل کشور فلسطینی در اولویت قرار داده است، بالاتر از عادیسازی با عربستان سعودی و دیگران. ضمیمهسازی، سیاست اعلام شده دولت اسرائیلی نیست، اما ائتلاف نتانیاهو شامل اعضای راست افراطی مثل بتزالل اسموتریچ میشود که ۳ سپتامبر، برنامهای برای ضمیمهکردن ۸۲ درصد از کرانه باختری را پیش گذاشت. خود نتانیاهو هم ۱۱ سپتامبر، در حال بازدید از شهرکهای گسترشیافته اسرائیلی در شرق اورشلیم [بیتالمقدس] اعلام کرد «کشور فلسطینی هرگز تشکیل نخواهد شد».
دوم، این اتفاق سؤالاتی جدی پیش میکشد، درباره تعهد ایالات متحده به امنیت خلیج [فارس]. ایالات متحده در پیشگیری از حمله اسرائیل به متحدی مهم در منطقه، ناکام بود. برخی گزارشها هم حاکی از ایناند که از پیش به ایالات متحده درباره حمله خبر داده شده بود. سیستمهای دفاع هوایی در پایگاه هوایی العدید، در جریان حملات موشکی ایران در آوریل ۲۰۲۴ و ژوئن ۲۰۲۵ نقشی حیاتی در دفاع از اسرائیل و قطر بازی کردند، اما در جریان حملات به دوحه، ساکت بودند.
ممکن است نتانیاهو کشتن رهبران سطح بالای حماس را به عنوان یک پیروزی در سیاست داخلی ببیند؛ اما به نظر میرسد هدف اصلی خارجکردن مذاکرات از مسیر بوده و خرید نظام برای پیشبرد عملیات نظامی جدید در شهر غزه، بهاضافه اجبار آوارگی فلسطینیان به جنوب نوار، نزدیک مرز مصر. قاهره نگران است که شاید این بخشی از برنامهای گستردهتر برای بیرونراندن فلسطینیان به درون قلمرو مصر باشد. در واقع، برخی دیپلماتهای مصری فکر میکنند شاید نتانیاهو فعالانه به دنباله تشدید تنش در منطقه، در خدمت پروژه «اسرائیل بزرگ» باشد. در مصاحبهای در ماه اوت، به نظر میرسید نتانیاهو از آن ابراز حمایت کرده است. از همان ۲۰۲۳، سیسی هشدار میداد که جنگ در غزه شامل تلاشی از سوی اسرائیل است، برای «اجبار ساکنان غیرنظامی [غزه]... به مهاجرت به مصر».
هشدار با اضطراب
مصر عمیقاً نگران است که اخبار انبوه پناهجویان فلسطینی به سینا، امنیت و ثباتش را تهدید خواهد کرد و هر گونه امید برای تشکیل کشور فلسطینی را تمام خواهد کرد. چشمانداز آوارگی در ابعاد گسترده، کابوسی سیاسی برای سیسی خواهد بود و تهدید امنیتی از سوی مبارزان اخراجشده حماس ایجاد خواهد کرد که شاید از صحرای سینا به اسرائیل حمله کنند و فراخوانی برای تلافی ایجاد کنند. حمله اسرائیل به قاهره هم اثری ثباتزدا خواهد داشت. قاهره، به عنوان بخشی از فرایند میانجیگری، میزبانی دائمی از رهبران حماس دارد و میتوان تصور کرد هدف قرار گیرد.
گزارشها حاکی است، بعد از حمله به دوحه، مصر بهسرعت ملاحظات امنیتی را حول رهبران فلسطینی افزایش داده و هم برای اسرائیل و هم ایالات متحده هشداری فرستاده که حمله به خاک مصر، منجر به واکنش خواهد شد؛ اما حمله به دوحه، با پذیرش خطر تلافی حماس، جان گروگانهای اسرائیلی را هم به خطر میاندازد. این بهنوبه خود نقش مصر را به عنوان میانجی در معرض خطر قرار میدهد و جنگی طولانیتر را محتملتر میکند. هر چه هم این جنگ ادامه یابد، خطر این بیشتر خواهد شد که مصر به میانه آن کشیده شود. این نتیجهای است که مصریها تلاش خواهند کرد به هر قیمتی شده از آن پرهیز کنند.
چنین عواملی، تشدید تدریجی تنش را در ادبیات قاهره علیه دولت نتانیاهو توضیح میدهد. گزارشها در رسانههای عربی حاکی از این هستند که مصر برخی جنبههای امنیتی همکاریها را هم که معاهده صلح با اسرائیل، الزام میکرد، متوقف کردهاست. این تغییر را به این عوامل نسبت دادهاند: بیتوجهی اسرائیل به دغدغههای مصر، نسبت به عملیات نظامی در شهر غزه؛ تشدید بحران انسانی و قحطی گسترده (اسرائیل وجود قحطی را انکار میکند).
همچنین گزارش شده که نتانیاهو، نقش مصر را در تلاشهای میانجیگری به حاشیه رانده و تهدید کرده توافق ۳۵ میلیارد دلاری گاز با مصر را متوقف کند؛ توافقی که ۲۰ درصد از کل مصرف مصر را تأمین میکند. اخبار درزکرده حاکی از این هستند که ارتش مصر، موضع سفتوسختی علیه این دارد که بخواهند مجبورش کنند، در حالی که اسرائیل غزه را اشغال کرده، پناهجویان فلسطینی را بپذیرد؛ اما مصر هنوز راهبرد بازدارنده مؤثری ندارد، فراتر از اعزام نیرو به سینا، کاهش همکاری دوجانبه، پیگیری تلاشهای دیپلماتیک برای پایان جنگ و تأکید بر برنامه مصری برای روز بعد از آن.
ائتلاف اکراهداران
حمله قطر، پویهشناسی مذاکرات درباره غزه را تغییر داده است. حالا بعید است قطر نقش قابلتوجهی ایفا کند و در این شرایط، مصر در جایگاه میانجی اصلی بین اسرائیل و حماس قرار دارد. شاید قاهره امیدوار باشد که بتواند از این موضع به عنوان اهرمی استفاده کند و از ایالات متحده بخواهد، فشار را بر اسرائیل افزایش دهد که خصومت را متوقف و ورود کمکهای بشردوستانه به نوار غزه را تسهیل کند؛ اما با توجه به حمایت دولت ترامپ از عملیات در شهر غزه و اعلام حمایت مارکو روبیو در سفرش به اسرائیل، این بعید به نظر میرسد.
ممکن هم هست مصر امیدوار باشد که از پایان دیپلماسی عادیسازی اسرائیل با عربستان سعودی بهره ببرد. عادیسازی به ضرر قاهره میشد و سازوکار منطقهای تازهای برپا میکرد که مبتنی بر محور نفوذ ریاض-ابوظبی-تلآویو میبود و جایگاه منطقهای مصر را بیشتر تخریب میکرد. قاهره حالا فضای این را دارد که دستورکار خودش را برای امنیت منطقهای پیش ببرد. در نشست دوحه، سیسی پیشنهاد داد «سازوکاری عربیاسلامی برای هماهنگی و همکاری» برپا شود تا به «چالشهای عمده امنیتی، سیاسی و اقتصادی» رسیدگی کند.
گزارشها حاکی از این است که بحثها درباره ابتکار سال ۲۰۱۵ مصر احیا شده. مصر آن سال پیشنهاد برپایی اتحاد نظامی عربی به شکل ناتو را داده بود. ممکن است حالا مصر کار را با پیگیری همان بحثها شروع کند. نیت این است که یک لایه امنیتی دیگر ایجاد شود که با نظام منطقهای مورد حمایت آمریکا در تضاد نباشد؛ اما این اتحاد بلندپروازانه را ممکن است همان چالشهایی به هم بزند که در سال ۲۰۱۵ زد: تضاد اولویتها بین دول عربی، شکاف گسترده در ادراک تهدید و مخالفت ایالات متحده.
علیرغم این مسئله، موضوع دیگر این نیست که آیا برای ایجاد تعامل در مقابل حرکتهای سلطهطلبانه اسرائیل، چیدمان جدید دیپلماتیک و نظامی سر بر خواهد آورد یا نه، بلکه سؤال حالا این است که این اتفاق، کی خواهد افتاد؟