گردآمدن زیر نام ایران
نیوشا طبیبیگیلانی/ روزنامهنگار

تشکلهای معترض به نظم موجود مانند چپگرایان سنتی، تلاش میکنند تا تودهها را بیرون از چارچوبهای معمول دموکراسی غربی سازماندهی و آگاه کنند. موج بهرسمیتشناختن کشور فلسطین و تقابل با خواسته دولت اسرائیل، برآمده از فشار اجتماعی در کشورهای اروپایی است. تردید نداشته باشید که اگر این فشار عمومی و خواست قدرتمند رأیدهندگان نبود، دولتهای غربی از موضع حمایتی خود از دولت اشغالگر دست نمیکشیدند.
خواست عمومی و اعتراض به نسلکشی سبب شد تا احزاب حاکم در کشورهای اروپای غربی، برای حفظ جایگاه آراء خود، ماندن بر سر قدرت و جلبنظر رأیدهندگان بهویژه مهاجران مسلمانی که با دریافت شهروندی حقرأی هم پیدا کردهاند، تصمیم به شناسایی کشور فلسطین کنند. دراینمیان نقش احزاب چپ و تشکلهای مردمی و فشار تبلیغاتی را اصلاً نباید دستکم گرفت. فرصتی که در محکومیت اسرائیل بهوجود آمده و چشم جهانیان به ذات متجاوز، تروریست و جنگطلب این رژیم باز شده است، غنیمتی است که نباید از سوی دستگاه تبلیغات خارجی ما نادیده گرفته شود.
اما پرسش اساسی این است؛ آیا اساساً چنین دستگاهی وجود دارد؟ اگر چنین سازمانی هست، آیا برنامهای مدون برای نمایش حقانیت ایران در پرونده هستهای، در جنگ تحمیلی 12روزه، در تحریمهای ضدانسانی و در استفاده از مکانیسم غیرقانونی ماشه و اسنپبک، آماده و اجرا کرده است؟ اگر نمایندگیهای سیاسی و فرهنگی رسمی ایران در کشورهای غربی را متولی این امر بدانیم، باید بگویم که با دستگاهی بهشدت ناکارآمد مواجه هستیم. با اینکه حق در تمام موارد با ماست و با اینکه ما ابزارهای بسیار قدرتمند فرهنگی و تاریخیای برای اثبات درستی مواضع خود داریم، اما هیچ مدیریت، خلاقیت و ابتکاری در زمینه بهدستدادن روایتی جهان پسند برای جلبنظر رأیدهندگان غربی و اعمال فشار بر دولتها انجام ندادیم.
نمایندگیهای فرهنگی و سیاسی ایران در کشورهای اروپایی توان بسیج جامعه ایرانی مهاجر و وطندوستان ایرانی و ارتباط گرفتن با تشکلهای انساندوستانه، ضدامپریالیستی و ضدکاپیتالیستی را ندارند. رایزنیهای فرهنگی فاقد کادر متخصص، مجرب و ابتکار عمل لازم هستند، نه توانایی برقراری ارتباط و گفتوگو با جامعه میزبان را بهطور موثر دارند، نه توان سازماندهی و ایجاد جوی محبتآمیز و جذاب برای گردآوردن ایرانیان حول نام مقدس میهن. اینک فرصتی طلایی و البته گذرا در دسترس است، ما میتوانیم با برگزاری تجمعات و نوشتن مقاله در رسانهها، دعوت از رسانههای معترض و سخن گفتن با مردم جوامع غربی، موضع بر حق و تاریخی کشورمان را روشن کنیم. اکنون زمانی است که میتوانیم دروغهای دولتها و پروپاگاندای آنها را نقش بر آب کنیم و نشان دهیم که ما حامی تروریسم نیستیم، بلکه موضع ما حمایت از انسانیت و یاریرسانی به مظلومان است.
این فرصتی است که با صدای بلند بگوییم که تحریمها فقط به زیان مردم عادی است و چه صدماتی را به ضعیفترین افراد جامعه ایران تحمیل میکند. الان باید نشان بدهیم که غرب چگونه با اعمال این تحریمهای غیرانسانی امنیت زندگی مردم عادی ایران را به مخاطره افکنده و سبب مرگ هزاراننفر شده است. صدافسوس که زبان ما بسته است. نمایندگیهای فرهنگی ایران چنان در چنبره ضوابط و احتیاطهای اداری بالاتر از قوانین محاصره شدهاند که حتی از یک سلام و علیک با افراد ایرانی غیرخودی هراس دارند. بهاینصورت ما عرصه را به رسانههای فارسیزبان ضدایرانی باختهایم.
این فضا جولانگاه بیبیسی فارسی و ایران اینترنشنال شده است که روی جامعه ایرانی کار میکنند و پروژه «ناامیدسازی» و غیرمنطقیبودن مقاومت را پیش میبرند و رسانههای وابسته به نظام سرمایهداری هم مغز مردم جوامع غربی را برای ضدیت با ایران و قلب واقعیت و وارونه جلوه دادن حقیقت شستوشو میدهند. کافیاست نمایندگیهای خارجی ایران، به میهندوستان ایرانی اعتماد کنند و فقط اندکی از آنها حمایت کنند. پروژه ضداسرائیلی «تحبیب قلوب ایرانیان» و گردآمدن زیر نام مقدس ایران را کلید بزنند تا در کنار هم بتوانیم علیه تحریمهای ضدانسانی بایستیم، بجنگیم و پیروز شویم.