بحران اعتماد در اکوسیستم دیجیتال
مازیار نوربخش/ رئیس کمیسیون تحول، نوآوری و بهرهوری اتاق تهران

اقتصاد ایرانی: جنگ تحمیلی 12روزه نهتنها فضای امنیتی کشور را متاثر کرد، بلکه موجی از پیامدهای مستقیم و غیرمستقیم را بر اقتصاد دیجیتال و کسبوکارهای نوآور برجای گذاشت.
ادامه یادداشت را بخوانید:
آنچه رخ داد چیزی فراتر از یک اختلال مقطعی بود و این بحران لایههای زیرساختی، مالی، منابع انسانی و حتی اعتماد عمومی را هدف قرار داد. بازخوانی واقعیتهای این دوره نشان میدهد که تابآوری اکوسیستم نوآوری، شکنندهتر از آن چیزی است که تصور میشد.
زیرساخت لرزان و آسیبپذیری مشهود
قطع و ناپایداری اینترنت در طول بحران روزانه میلیونها کاربر و هزاران کسبوکار را با اختلال مواجه کرد. طبق برآورد انجمن کسبوکارهای اینترنتی در روزهای اوج بحران، میانگین تراکنشهای روزانه پلتفرمهای بزرگ تا ۵۰ تا ۷۰ درصد کاهش یافت. در تجارت الکترونیک فروش روزانه برخی فروشگاههای آنلاین تا یکسوم سطح معمول سقوط کرد. بازسازی این آسیب فقط به وصلشدن اینترنت محدود نمیشود. از دست رفتن رتبههای جستوجو در موتورهای بینالمللی، لغو قراردادهای تبلیغاتی آنلاین و افزایش نارضایتی مشتریان هزینههایی پنهان اما بسیار سنگین ایجاد کرده است که بازپرداخت آن ماهها طول خواهد کشید. این ماجرا علاوه بر اختلالات اینترنتی و ضعف زیرساخت در سایر حوزهها نیز خود را آشکار کرد.
در همان دوره گزارشهایی از هک شدن سامانههای بانکی و اختلال در شبکه پرداخت منتشر شد که نشاندهنده شکننده بودن امنیت سایبری است. برخی صرافیهای رمزارز داخلی نیز برای ساعاتی یا حتی چند روز از دسترس خارج شدند و امکان برداشت یا معامله کاربران بهکلی متوقف شد. همچنین سرویسهای ابری و بخشی از سامانهها که وابستگی به مراکز داده داخلی دارند، با اختلال جدی مواجه شدند. این رویدادها نشان داد که اکوسیستم دیجیتال کشور نهفقط در اتصال اینترنت، بلکه در لایههای امنیت سایبری، پردازش و ذخیرهسازی داده هم با ضعفهای جدی روبهروست.
فشار نقدینگی و توقف سرمایهگذاری
پیش از بحران هم جذب سرمایه برای کسب و کارهای حوزه اقتصاد دیجیتال با دشواری روبهرو بود. اما در هفتههای پس از جنگ روند جذب سرمایه تقریبا متوقف شد. برآورد میشود حداقل ۳۰ تا ۴۰ درصد از مذاکرات سرمایهگذاری جسورانه در مراحل پایانی متوقف یا تعلیق شده است. سرمایهگذاران داخلی نیز منابع محدود خود را به بازارهای کمریسکتر بردهاند. برای استارتآپهایی که در آستانه رشد قرار داشتند، این وضعیت به معنای توقف پروژهها، کاهش هزینههای بازاریابی و حتی تعطیلی خطوط محصول است. برخی گزارشهای غیررسمی نشان میدهد تعدادی از استارتآپهای متوسط در این مدت، فعالیت خود را بهطور کامل یا نیمهکامل متوقف کردهاند.
تعدیل نیرو؛ چهره تلخ بحران
موج تعدیل نیرو بهسرعت گسترده شد. دادههای غیررسمی از شتابدهندهها و انجمنهای صنفی نشان میدهد در بازه دو ماه پس از جنگ تعداد قابلتوجهی از کارکنان شرکتهای متوسط و بزرگ تعدیل شدهاند. این تعدیلها فقط یک عدد نیست. نیروهای متخصص فناوری، بهویژه توسعهدهندگان نرمافزار و مدیران محصول، بیش از هر زمان دیگری به مهاجرت فکر میکنند. در همین مدت کوتاه آمار درخواستهای شغلی بهخصوص در کشورهای منطقه و کشورهای اروپایی توسط نیروی کار ایرانی رشد چشمگیری داشته است. خطر اصلی در اینجاست که از دست رفتن نیروی انسانی ماهر نهتنها برای امروز، بلکه برای سالهای آینده ظرفیت نوآوری کشور را تهی میکند.
تغییر رفتار مصرفکننده و بحران اعتماد
اعتماد مشتریان سرمایه اصلی کسب و کارهاست. اما بحران اخیر بهشدت این اعتماد را خدشهدار کرد. اختلال در خدمات حملونقل آنلاین، تاخیر در تحویل سفارشهای اینترنتی و مشکلات پرداخت، بخشی از کاربران را به سمت راهکارهای سنتی بازگرداند. نظرسنجیهای محدود نشان میدهد تعداد قابلتوجهی از کاربران فعال پلتفرمهای خدماتی پس از بحران، میزان استفاده خود را کاهش دادهاند. حتی اگر این کاربران در آینده دوباره به خدمات آنلاین بازگردند، بازسازی برند و جلب اعتماد آنها مستلزم صرف منابع مالی سنگینی است.
زنجیره ارزش ازهمگسسته
اکوسیستم دیجیتال فقط شامل استارتآپها نیست؛ دهها نهاد مکمل مانند شرکتهای پرداخت، لجستیک، اپراتورها و مراکز داده در این چرخه نقش دارند. بحران اخیر نشان داد که این زنجیره ارزش تا چه اندازه شکننده است. در هفتههای نخست ناتوانی شرکتهای لجستیکی در هماهنگی با اختلال اینترنت باعث تاخیرهای طولانی در تحویل شد. این اختلالها بهصورت دومینویی به کاهش فروش پلتفرمهای تجارت الکترونیک و افزایش شکایات مشتریان منجر شد.
پیامدهای اجتماعی و روانی
استارتآپها در سالهای گذشته نماد امید و خودباوری در میان جوانان تحصیلکرده بودند. اکنون با تعطیلی برخی شرکتها و تعدیل گسترده، این تصویر به لرزه افتاده است. بسیاری از کارآفرینان تازهکار در همان گامهای نخست دچار دلسردی شدهاند. از سوی دیگر جامعه کاربران نیز با تجربه قطعیهای مکرر اینترنت، نسبت به آینده خدمات دیجیتال تردید بیشتری پیدا کرده است. این ناامیدی و تضعیف اعتماد اجتماعی میتواند مانعی جدی برای بازگشت اکوسیستم به مسیر رشد باشد. به نظر میرسد در کوتاهمدت موج ادغام و کوچکسازی اجتنابناپذیر خواهد بود. شرکتهای کوچکتر یا تعطیل میشوند یا در قالب ادغام در بازیگران بزرگتر بقای خود را حفظ میکنند. در میانمدت تنها مجموعههایی که ذخایر نقدی کافی دارند یا توانستهاند به بازارهای منطقهای وصل شوند، میتوانند رشد را ادامه دهند. دیگران احتمالا به رکود بلندمدت یا خروج از بازار تن خواهند داد. در بلندمدت اگر سیاستهای حمایتی و بازسازی زیرساختی بهسرعت آغاز نشود، احتمالا شاهد یک «دهه از دسترفته» در حوزه نوآوری دیجیتال خواهیم بود. دههای که در آن استعدادها مهاجرت میکنند، سرمایهها به حوزههای سنتی و غیرمولد میروند و مصرفکننده ایرانی به بازار خارجی وابستهتر میشود.
در این شرایط به نظر میرسد دولت نقش کلیدی در تهیه و عرضه بستههای حمایتی برای پوشش هزینههای عملیاتی شرکتهای آسیبدیده دارد و همچنین تسهیلات مالیاتی و بیمهای موقت برای جلوگیری از موج گسترده تعدیل نیرو. سرمایهگذاری در تابآوری اینترنت و مراکز داده برای کاهش اثر بحرانهای مشابه، تقویت چارچوبهای شفاف همکاری با نهادهای دولتی بهمنظور کاهش نااطمینانی و انعطاف پذیری کارفرمایان در قراردادها بسیار مهم و حیاتی است.
جنگ تحمیلی ۱۲روزه نهتنها یک بحران سیاسی، بلکه یک نقطه عطف اقتصادی برای بخش دیجیتال بود. استارتآپها امروز در شرایطی قرار دارند که بقای آنها بیش از هر زمان دیگری وابسته به اقدامات فوری و حمایتی است. تعدیل نیرو، مهاجرت نخبگان، کاهش اعتماد کاربران و رکود سرمایهگذاری، زنجیرهای از پیامدها ایجاد کرده که اگر مهار نشود، به فروپاشی تدریجی اکوسیستم نوآوری منجر خواهد شد. این وضعیت یک هشدار است. اگر امروز برای ترمیم زیرساخت، حمایت از سرمایه انسانی و بازسازی اعتماد اقدام نشود، فردا حتی با صرفمیلیاردها سرمایه نیز نمیتوان موتور نوآوری را دوباره روشن کرد.