خوراک لوبیا با طعم گرانی / هزینه یک ماه خانواده فقط برای مصرف خوراک لوبیا چقدر می شود؟
اقتصاد ایرانی؛ افزایش شدید قیمت لوبیا چیتی، یکی از اقلام ساده غذایی که میتوانست جایگزین گوشت باشد، به نمادی از بحران تورم و سوءمدیریت اقتصادی تبدیل شده و سفره خانوادههای ایرانی، بهویژه کارگری را در شرایط ناتوانی قرار داده است.

قیمت لوبیا چیتی بستهبندی فروشگاهی در تاریخ ۲۴ خرداد ۱۴۰۳ حدود ۱۴۴ هزار و ۹۰۰ تومان بود؛ اما تنها چند ماه بعد، در ۱۱ بهمن ۱۴۰۳ این رقم به ۲۷۹ هزار و ۹۰۰ تومان رسید.
این روند صعودی همچنان ادامه داشت تا اینکه در ۲۲ شهریور ۱۴۰۴، قیمت این محصول به ۶۶۴ هزار و ۷۰۰ تومان رسید. هرچند در تاریخ ۷ مهر همان سال کاهش اندکی به ثبت رسید و نرخ آن به ۵۰۰ هزار تومان برگشت؛ اما همچنان اختلاف قیمتها در بازار باقی است. بهطور مثال، در همان تاریخ یک بسته ۹۰۰ گرمی در یکی از فروشگاهها به قیمت ۶۳۹ هزار و ۹۰۰ تومان عرضه شد.
24 خرداد 1403 | 144,900 | قیمت اولیه ثبتشده |
11 بهمن 1403 | 279,900 | افزایش چشمگیر در کمتر از ۸ ماه |
22 شهریور 1404 | 664,700 | اوج گرانی لوبیا چیتی |
7 مهر 1404 | 500,000 | کاهش جزئی نسبت به شهریور |
7 مهر 1404 (۹۰۰ گرمی فروشگاهی) | 639,900 | اختلاف قیمت با بستهبندیهای دیگر در همان تاریخ |
این در حالی است که لوبیا چیتی، ماده اولیه یکی از سادهترین غذاها یعنی «خوراک لوبیا» است؛ غذایی که قرار بود بهعنوان یک وعده کمهزینه روی سفره مردم باشد؛ اما حالا هر روز با نوسان قیمت مواجه است. نکته مهمتر اینکه قیمتهای رسمی اعلامشده با آنچه در بازار و در قالب برندهای مختلف عرضه میشود، تفاوت چشمگیر دارد.
حال با فعال شدن مکانیسم ماشه، بسیاری از تحلیلگران و اقتصاددانان، تاکید می کنند که فشارهای اقتصادی با اسنپ بک، بر مردم بیشتر خواهد شد. از سویی دیگر، چند نفر از نمایندگان مجلس به رکنا میگویند گرچه مکانیسم ماشه موثر است ولی بخشی از این بیثباتیها ریشه در مدیریت داخلی دارد؛ مدیریتی که بیتوجهی به آن، مستقیماً سفره مردم را هدف گرفته و عرصه زندگی را تنگتر میکند.
برای روشنتر شدن ابعاد این گرانی کافی است مثالی ساده بزنیم: اگر یک خانواده چهارنفره بخواهد تنها برای ناهار و شام، خوراک لوبیا بخورد و در هر وعده ۵۰۰ گرم لوبیا با قیمت ۶۳۹ هزار و ۹۰۰ تومان مصرف کند، هزینه ماهانه آنها برای ۶۰ وعده غذایی به حدود ۱۹ میلیون و ۱۹۷ هزار تومان خواهد رسید.
این در حالی است که کف حقوق کارگران حدود ۱۵ میلیون تومان است؛ یعنی حتی اگر هیچ هزینه دیگری نداشته باشند، باز هم باید ماهانه نزدیک به ۴ میلیون تومان قرض بگیرند تا فقط بتوانند «لوبیا» بخورند.
اما واقعیت این است که زندگی مردم فقط به خوراک ختم نمیشود. هزینههای تحصیل فرزندان، کرایه خانه، بهداشت و درمان، قبوض آب، برق و گاز، هزینه اینترنت و رفتوآمد روزانه، همه و همه بار مضاعفی بر دوش خانوادههاست. به بیان ساده، اگر خانوادهای بخواهد همه این مخارج را پوشش دهد، با حقوق پایه نهتنها امکانش وجود ندارد، بلکه ناگزیر باید یا از نیازهای اساسی چشم بپوشد یا سرپرست خانواده چند شغل مختلف را همزمان به عهده بگیرد.