کاهش شدید قدرت خرید کارگران ایرانی؛ مردم رسما بیچاره شدند !
اقتصاد ایرانی: کاهش شدید قدرت خرید کارگران ایرانی؛ سقوط دستمزد از ۲۳۸ دلار به ۹۱ دلار طی ۹ سال. افزایش ۳۳.۵ برابری قیمت دلار و رشد تنها ۱۰ برابری حداقل دستمزد، زندگی کارگران را به چالش کشیده و هزینههای زندگی را به سطح بحرانی رسانده است.

در سال ۹۵، با نرخ دلار ۳۴۰۰ تومانی، حداقل دستمزد کارگران بدون لحاظ کردن مزایا به رقم ۸۱۲ هزار تومان رسید که معادل ۲۳۸ دلار بود. با افزودن مواردی مانند حق سنوات، حق اولاد و بن خواربار، این مقدار تا حدود ۳۰۰ دلار افزایش داشت. اما در مهر ماه ۱۴۰۴، با دلار ۱۱۴ هزار تومانی، حداقل دستمزد به ۱۰ میلیون و ۴۰۰ هزار تومان رسید و تنها ارزش آن معادل ۹۱ دلار شد. با افزودن مزایا نیز این مبلغ به حدود ۱۱۰ دلار میرسد. این یعنی در طول ۹ سال، دستمزد واقعی کارگران فقط به ۳۸ درصد سطح سال ۹۵ رسیده و ارزش واقعی آن ۲۶۱ درصد کاهش یافته است.
چرا کارگران فقیرتر شدند؟
در این بازه زمانی ۹ ساله، قیمت دلار ۳۳.۵ برابر افزایش یافته اما حداقل دستمزد تنها کمی بیش از ۱۰ برابر رشد داشته است. شوکهای ارزی، کاهش ارزش پول ملی و سیاستهای سرکوب مزدی، نتیجهای جز کاهش شدید قدرت خرید برای کارگران نداشته است. این مشکل تنها محدود به کارگران حداقلیبگیر نیست و حتی کارگران متوسطبگیر و متخصص نیز با کاهش دریافتی واقعی خود مواجه شدهاند.
حداقل دستمزد: کافی فقط برای چند روز
بر اساس محاسبات مستقل سبد معیشت توسط فرامرز توفیقی، یکی از فعالان کارگری، حداقل دستمزد ۱۵ میلیون و ۱۰۰ هزار تومان یک خانواده ۳.۳ نفره تنها قادر است ۱۲.۴۳ درصد هزینههای حداقلی زندگی را پوشش دهد. این رقم فقط برای ۵ تا ۶ روز از یک ماه کفایت میکند. حتی سبد خوراکیها هزینه بسیار بالاتری داشته و دستمزد کارگران متخصص را نیز پوشش نمیدهد. در تجمعات کارگران بازنشسته، شعار «دستمزد ما ریالیه، هزینهها دلاریه» یکی از موارد اعتراضی است.
آیا بازگشت به سال ۹۵ امکانپذیر است؟
بهرام حسنینژاد، فعال کارگری و رئیس پیشین انجمن صنفی کارگران معدن چادرملوی یزد، بر این باور است که وضعیت زندگی کارگران از نظر کیفیت و کمیت به سطح «تأمین معاش صرف» تنزل یافته است. وی معتقد است که با ادامه روند فعلی، هیچ امیدی به بازگشت وضعیت معیشتی سال ۹۵ نیست و کارگران با سقوط بیشتر در معیشت خود مواجه خواهند شد.
سیاستهای ضدکارگری؛ عامل شکاف طبقاتی
حسنینژاد اظهار میکند که دولتهای مختلف، سیاستهای ضدکارگری را ادامه داده و شرایط را برای کارگران بدتر کردهاند. وی میگوید: «افزایش قیمت دلار، کارگران را به عمق مشکلات معیشتی سوق داده اما ثروتمندان و دلالان بیشتر از آن بهره بردهاند.» یارانههای ۳ دلاری و کالابرگهای محدود قادر به پر کردن شکاف میان هزینههای زندگی و دستمزد نیستند. علاوه بر آن، شورای عالی کار عملاً حرکتی برای ترمیم مزد انجام نداده است.
تلاش کارگران برای زندگی؛ جمعآوری زباله و دستفروشی
بسیاری از کارگران، حتی کارگران ماهر، مجبور به انجام فعالیتهایی چون مسافرکشی، دستفروشی و جمعآوری ضایعات شدهاند تا از پس هزینههای زندگی بربیایند. یکی از کارگران شهرداری در گفتوگویی اعلام کرد که شبها به زبالهگردی میپردازد: «در تاریکی شب کار میکنم تا دیده نشوم و ضایعات قابل فروش جمعآوری میکنم. از شناخته شدن میترسم اما چاره دیگری ندارم.» این روایتها نشاندهنده عمق مشکلات و تلاشهای کارگران برای بقا است.