حسین پناهی؛ طلبهای که ستاره سینما شد!
اقتصاد ایرانی: حسین پناهی، شاعر، نویسنده و بازیگر برجسته ایرانی، با سبک زندگی متفاوت و آثار ماندگارش به یکی از چهرههای محبوب تاریخ معاصر تبدیل شد. او در ۶ شهریور ۱۳۳۵ در روستای دژکوه کهگیلویه و بویراحمد متولد شد و از طلبگی تا سینما، مسیر زندگیاش را تغییر داد.

پناهی، هنرمندی چندوجهی؛ از بازیگری گرفته تا نویسندگی، کارگردانی و شعر، در طول سالها جایگاه ویژهای در قلب طرفداران پیدا کرد و به یکی از چهرههای محبوب و بهیادماندنی ایران بدل شد.
زندگی پر فراز و نشیب حسین پناهی
پناهی در روستای دژکوه، از توابع استان کهگیلویه و بویراحمد به دنیا آمد. پس از مدتی تحصیل در مدرسه آیتالله گلپایگانی و درسهایی در زمینه علوم حوزوی، مسیر تحصیلیاش تغییر کرد و به سوی هنر گرایش یافت. او برای ادامه مسیر هنری خود راهی تهران شد و در رشته بازیگری مدرسه آناهیتا مشغول به آموزش شد. دوران حرفهای او با تئاتر آغاز شد، اما این فقط آغاز راه بود. در کنار بازیگری، او به نوشتن شعر، نمایشنامهنویسی و کارگردانی نیز مشغول شد.
اولین حضور چشمگیر او مربوط به سال ۱۳۵۸ با بازی در چند تلهتئاتر بود، اما در سال ۱۳۶۴ به صورت رسمی به استخدام صدا و سیما درآمد. همچنین انتشار اشعارش که سبک متفاوتی داشت، مسیر جدیدی را در زندگی او گشود.
یک شاعر در قامت بازیگر
اگرچه پناهی فعالیت عمدهای در حوزه سینما داشت، اما روحیهای شاعرانه در تمام ابعاد زندگیاش موج میزد. نگرش خاص او به زندگی، ترکیب شده با سادگی ذاتی، تصویری یکتا از او ساخت که بسیار مورد توجه مخاطبان قرار گرفت.
انتشار اشعار پناهی تحولی در میان دوستداران ادبیات بود. این اشعار، هرچند بسیار ساده و خودمانی بودند، اما به دل مخاطبان نشست. سبک زندگی و رفتار پناهی تا پایان عمر، همان اصالت و سادگی روستایی خود را حفظ کرد.
او یکی از پرکارترین بازیگران سینما و تلویزیون ایران در دهه ۷۰ محسوب میشد. جایزه دیپلم افتخار بهترین بازیگر نقش اول مرد از جشنواره فجر نیز از جمله افتخاراتش بود. اما با این وجود، شعر برای پناهی همیشه اولویت داشت و در حقیقت به زندگی به سبک شاعری عشق میورزید.
نگاه دختر حسین پناهی به پدرش
دختر پناهی در مورد زندگی او میگوید: «همیشه دوست داشت بهعنوان شاعر شناخته شود و نه یک بازیگر. هرچند که بازیگری یا به تعبیری سینما را همسایه دیوار به دیوار شعر میدانست، ولی بسیاری از نقشهایی که بازی کرد برای امرار معاش و اجبار بود.»
اشعار پناهی همانند شخصیت خود او ساده و روان بودند؛ گویی کودکی در اوج معصومیت، شعرهایی را زمزمه میکند که تازه کشف کرده است.
منتخبی از اشعار حسین پناهی
یکی از شعرهای زیبای حسین پناهی را در ادامه بخوانید:
بی تو
نه بوی خاک نجاتم داد
نه شمارش ستارهها تسکینم
چرا صدایم کردی
چرا؟
سراسیمه و مشتاق
سی سال بیهوده در انتظار تو ماندم و نیامدی
نشان به آن نشان
که دو هزار سال از میلاد مسیح میگذشت
و عصر
عصر والیوم بود
و فلسفه
و رسالت من این خواهد بود
تا دو استکان چای داغ را
از میان دویست جنگ خونین
به سلامت بگذرانم
تا در شبی بارانی
آنها را
با خدای خویش
چشم در چشم هم نوش کنیم