بحران زیر سقفهای ترکخورده / انفجار مسکن با غفلت مرگبار مسئولان!
اقتصاد ایرانی: کمکاری در آمادهسازی مسکن موقت، یک تهدید جدی در بحرانهای پیشروست؛ وقت تغییر نگاه مدیریتی فرارسیده است.

بازی خطرناک با جان مردم؛ زیرساختها در لبه بحران
تجربه دوازدهروزه اخیر، آزمونی واقعی برای سنجش توانایی نهادهای مسئول در حوزه زیرساخت بود؛ آزمونی که بهروشنی ضعفهای ساختاری و مدیریتی انباشتهشده در این حوزه را نمایان کرد. این ناکارآمدیها، که در سالهای اخیر در زیر پوست سیستم باقی مانده بود، اینبار آشکارا رخ نمودند و زنگ هشدار جدی برای آیندهای نهچندان دور به صدا در آمد.
نگاه پروژهمحور و ناپیوسته به توسعه، که صرفا بر اتمام پروژهها بدون توجه به یکپارچگی اقتصادی–اجتماعی تأکید دارد، طی سالها به انباشت طرحهای ناکارآمد منجر شده؛ از پروژههای عمرانی همچون آزادراهها، جادهها و سدها گرفته تا طرحهای مرتبط با مسکن. ضعف در راهبردهای کلان، فقدان برنامهریزی مبتنی بر سناریو و نبود نهادهای کوچک، حرفهای و چابک از جمله معضلاتی است که امروز کشور را در برابر بحرانها بیدفاع کرده است.
یکی از جلوههای بارز این خلأ راهبردی، بحران تأمین «مسکن موقت» در شرایط پس از حوادث طبیعی و غیرمترقبه است؛ واحدهایی که باید از پیش آمادهسازی شوند اما اغلب یا وجود ندارند یا بسیار محدودند. در حالی که اسکان اضطراری، با چادر و پناهگاههای اولیه صورت میگیرد، تأمین مسکن موقت یک نیاز حیاتی و طولانیمدت برای بازسازی اجتماعی و اقتصادی مناطق آسیبدیده به شمار میرود.
در چنین شرایطی، حمایت از فناوریهای نوین و ساخت سریع، شکلگیری واحدهای در حال گذار و تکیه بر الگوهای موفق جهانی مانند سازههای مدولار میتواند نه تنها به مدیریت بحران کمک کند، بلکه بازار اجاره را نیز متحول سازد. با این حال، مانع اصلی، دیدگاه واکنشی و سطحینگر در ساختار اجرایی کشور است که تنها با تغییر نگرش، اصلاح ساختاری و مشارکت نهادهای مدنی، دانشگاهی و رسانهای قابل شکستن است.