دستگاه دیپلماسی از قالب پیش از جنگ خارج شود
ابوالقاسم دلفی/ سفیر پیشین ایران در فرانسه

مجموعهای که بیانیه ۷۸ دیپلمات را امضا کردند، یک ویژگی خاص دارند و آن اینکه همه آنها دیپلماتهای پیشکسوت جمهوری اسلامی هستند که هر یک از آنها ۳۰ تا ۴۰ سال در دستگاه سیاست خارجی کشور خدمت کردهاند و امروز کنار نشستهاند و بر روند فعالیت دستگاه دیپلماسی نظارت میکنند. این مجموعه از افراد به صورت جمعی احساس مسئولیت کردهاند که در درون نظام و در درون مجموعه کشور آنچه را به نظرشان میرسد و آنچه را که میتواند در شرایط فعلی گرهگشا و چارهساز باشد، تذکر دهند.
این نخستین بیانیه گروه دیپلماتهای پیشکسوت نیست و بیانیه چندمی است که به تناسب در موضوعهای مختلف صادر شدهاست. هدف اصلی این بیانیه خاص این است که بعد از جنگ ۱۲ روزه و شرایط خاصی که به کشور تحمیل شد و رژیم صهیونیستی و آمریکا جنگ را به ما تحمیل کردند، زمینههای سیاستگذاری در روابط خارجی هم متحول شدهاست.
بعد از جنگ شرایط کشور متحول و دگرگون شدهاست. ما در طول جنگ شاهد بودیم به دلایل مختلف تحت تفکر مشترک ملت و ایرانی بودن احساس مسئولیت کردند و پای کار آمدند و وظیفه ملی و میهنی خودشان را انجام دادند. آن وظیفه ملی و میهنی چیزی است که در این بیانیه هم متبلور شدهاست. امروز حکومت موظف است به این احساس مسئولیت ملی و میهنی ملت ایران که در طول جنگ همبستگی و یکپارچگی بینظیری از خود نشان دادند، پاسخگو باشد. این پاسخگویی به این معنا است که اگر دستگاه دیپلماسی کشور مسیری را طی میکرد که الزامات آن، الزامات قبل از جنگ ۱۲ روزه بود، امروز باید با الزامات متفاوتی فرآیند دیپلماسی را پیش ببرد.
دستگاه دیپلماسی باید شجاعت و جسارت پیدا کند و بتواند از قالبها و چارچوبهایی که قبل از اتفاقات جنگ ۱۲ روزه برای خودش قائل بود، بیرون بیاید. ما در اخبار شنیدهایم و پیگیری کردهایم که یک کمیته تشکیل شدهاست که در مورد مذاکرات و سیاست خارجی کشور تصمیم میگیرد و به وزارت امور خارجه ابلاغ میکند.
اگرچه میدانیم که وزارت امور خارجه براساس قانون اساسی موظف است که سیاستهای ابلاغی نظام را اجرا کند، اما اینکه دستگاه دیپلماسی مجری تصمیمهای نظامی باشد، متفاوت از این است که دستگاهی به موازات وزارت امور خارجه تشکیل شود تا تصمیمهای تخصصی در حوزه دیپلماسی و مذاکره بگیرد. دستگاههای دیگری که اساساً وظیفهای در سیاست خارجی ندارند، نباید در سیاست خارجی دخالت کنند و سیاست خارجی کشور را تحتالشعاع شرایطی قرار دهند که وضعیت کشور را به شکل امروز درآوردهاست.
اصلی که امروز برای کشور وجود دارد و رئیسجمهور هم در اظهارات اخیرشان به آن اشاره کردهاند، این است که کشور باید با دنیا تعامل داشتهباشد و کشور باید با دنیا گفتوگو کند. این گفتوگو مسیری است که میتواند کشور را از مسیر فعلی خارج کند. اصرار بر گفتوگو به این معنا نیست که دیپلماتهای ما بروند و پای میز مذاکره هر آنچه طرفهای خارجی قصد دارند به ما تحمیل کنند، بپذیرند؛ بلکه گفتوگو مسیری است که میتواند دریچه و پنجرهای به امکانات مختلف برای کشور باشد.
هر جا ما پای میز مذاکره غایب باشیم و هر جا که سرنوشت و منافع ملی ایران مورد مذاکره قرار میگیرد، اگر ما حاضر نباشیم، باعث خواهد شد که سرنوشتی را برای ما دیکته کنند و به ما تحمیل کنند. همین امروز در موضوع قرهباغ و مرزهای قفقاز جنوبی با ایران چه اتفاقاتی رخ میدهد و ما غایب هستیم. میبینیم که در موضوع فلسطین اتفاقهای بزرگی رخ میدهد و دنیا به سمت تصمیمسازی در مورد فلسطین و آینده فلسطین حرکت میکند و ما غایب هستیم.
ما چارچوبهایی را برای خودمان درست کردهایم و خود را در قالبهایی اسیر کردهایم که اجازه نمیدهد در برخی پروندهها وارد مذاکره و تعامل شویم. پروندههای جاری سیاست خارجی کشور متعدد است. واقعیت این است که قالبی که قبل از جنگ ۱۲ روزه بر کشور و بر سیاست خارجی و دیپلماسی کشور حاکم بود و دستگاه دیپلماسی را مجبور میکرد فارغ از نظر کارشناسی و نظر تخصصی مسیری متفاوت را انتخاب کند، اکنون کارایی ندارد. وزارت امور خارجه باید از این روند خارج شود و با شجاعت و صدای رسا بتواند مسیر منافع ملی کشور را مشخص کند.
بیانیه دیپلماتهای پیشین در خصوص راهکارها و جزئیات مشخص و واضح است. نکته اول و آخر این است که دستگاه سیاست خارجی باید جرأت و جسارت این را داشتهباشد که از روند گذشته خارج شود و با نگاه به وضعیت روز و تشخیص منافع ملی و نشان دادن راههایی که میتواند منافع ملی کشور را تامین کند، کشور را از مسیری که در آن گرفتار شدهاست خارج کند.