تبلیغات

استیون‌های ایرانی/به‌بهانه اخراج بیش از 100مهاجر هموطن از خاک آمریکا

علی ورامینی/ خبرنگار

استیون‌های ایرانی/به‌بهانه اخراج بیش از 100مهاجر هموطن از خاک آمریکا
تبلیغات
اقتصادایرانی:
اقتصاد ایرانی: استیون، برده سیاه‌پوست ارتقاءیافته فیلمِ «جانگوی رهاشده»، یکی از هوشمندانه‌ترین شخصیت‌های فیلم‌های تارانتینوست. استیون با بازی ساموئل ال جکسون، برده‌ سابق است که با خوش‌خدمتی به ارباب، حالا دست راست او شده است و در ظلم به برده‌های مزرعه، جدی‌تر از بقیه نژادپرستان و قاتلان سفیدپوست است.
 
ادامه یادداشت را بخوانید:

حتی آنها را برای تحقیر، «کاکاسیا» صدا می‌کند. منش استیون که برای هر بیننده‌ای عجیب جلوه می‌نماید و شاید هم دور از واقعیت، به‌احتمال زیاد متاثر از ایده کتاب «صورت سیاه و ماسک سپید»، اثر ارنست فانون یا نظراتی ازاین‌دست است. فانون معتقد است که استعمار نه‌فقط بدن‌ها، بلکه ذهن و زبان قربانیان را تسخیر می‌کند. در نگاه او، مرد سیاه‌پوستی که در جامعه سفید استعمارگر رشد می‌کند، می‌خواهد «سفید شود» تا پذیرفته شود و از سیاه‌پوستی خودش احساس شرم می‌کند. استیون دقیقاً تجسم همین وضعیت است.

او می‌خواهد به ارباب سفیدش شبیه باشد، از زبان و رفتار او تقلید می‌کند و از سیاهان دیگر بیزار است؛ چون یادآور ضعف و طردشدگی خودش هستند. برای درک وضعیت استیون از نظریه‌ها و رویکردهای دیگری هم می‌توان کمک گرفت و حتماً آنان که علاقه دارند، می‌دانند کجا دنبالش بگردند. آنچه بهانه نوشتن این سطور شد، نقش استیون‌های ایرانی در وضعیت اسفبار مهاجران ایرانی اخراج‌شده از آمریکاست.

در خبرها شنیده‌اید؛ بیش از یکصد مهاجر بخت‌برگشته، چندروز پیش به‌زور دولت قلدر ترامپ، سوار هواپیما شدند تا پرونده «رویای آمریکایی»‌شان برای همیشه مختوم شود. این تنها توافق میان ایران و آمریکا (که البته آخرین توافقی بود که مردم به آن نیاز داشتند) قابل پیش‌بینی بود. ترامپ در دوره اخیر کاندیداتوری‌اش وعده کرده بود که با مهاجران بیش‌ازپیش ستیز خواهد کرد و او نشان داده که در وعده‌های رذیلانه‌اش همیشه استمرار دارد.

اخراج این 100نفر و چندصدنفر بعدی که در انتظارند، مُهر باطلی‌است بر نظریاتی که می‌گفتند، ایرانیانِ آمریکا همیشه از عزت و احترام زیادی نسبت به دیگر مهاجران برخوردارند، چراکه آنها همه از نخبگان جامعه مهاجران هستند و چه و چه و... عجیب‌ترین آدم‌ها دراین‌میان استیون‌های ایرانی بودند.

جماعتی از مهاجران خارج از کشور و حتی مردمانی از داخل که دل به آمدن ترامپ بسته بودند. بعضی از هموطنان مهاجر خارجی حتی کمپین‌هایی تشکیل دادند برای حمایت از این رجاله قرن. آنها سودای استیون‌شدن داشتند و در ذهن‌شان چنین می‌پنداشتند که ایرانی‌بودن آنها با ایرانی‌بودن دیگران متفاوت است. خودشان را یحتمل کله‌سیاه‌های خوش‌خیم برای نظام فاشیستی ترامپ می‌پندارند. آنان پیشاپیش نظام کاستی ترامپ را پذیرفته‌اند، ولی این توهم را دارند که هرکدام از آنها می‌توانند استیونی برای ارباب باشند.

  در میان این بشرهای ابوالعجائب، یکی بیش از همه غریب به چشمانم آمد. چندماه بعد از روی کار آمدن ترامپ، خانم 40 ساله ایرانی‌ای که از سه‌سالگی در آمریکا زندگی می‌کرد، توسط مأموران مهاجرت دستگیر شده بود و به کمپی منتقل. تا اینجای کار هم عجیب نیست، اما حرف‌های این خانم در بازداشت به بی‌بی‌سی انگار احضار روح استیون در کالبد زنی ایرانی بود. او گفته بود؛ «ترامپ کار درستی انجام می‌دهد، چون خیلی از این افراد لیاقت حضور در اینجا را ندارند. من تا روزی که بمیرم از او حمایت خواهم کرد.

او عظمت را دوباره به آمریکا برمی‌گرداند.» این خانم که چندسال پیش در آمریکا به‌جرم سرقت دستگیر شده بود، به بی‌بی‌سی فارسی گفته بود: «راه‌اندازی بزرگ‌ترین برنامه اخراج مجرمان در تاریخ توسط ترامپ وعده‌ای‌است که او، همسرش و مادرش هنوز به آن ایمان دارند.»  نمی‌دانم این خانم که به‌گفته خودش «به‌مدت سه‌روز در اتاقی بسیار سرد با چراغی که همیشه روشن بود، همراه ۲۸ زن دیگر نگهداری می‌شده و با خوردن تنقلات و یک بطری آب در روز، زنده مانده بوده و...» در هواپیمای حامل مهاجران بوده است یا خیر، اما بعید می‌دانم در هر وضع و حالی، از این جهل مرکب بیرون بیاید.

او درنهایت به این فکر می‌کند که اشتباه شده است، او با دیگر مهاجران غیرمطلوب متفاوت است.  در آخرین سکانس‌های «جانگوی رهاشده»، آنجا که جانگو برای انتقام به مزرعه بازمی‌گردد و می‌خواهد تیراندازی را شروع کند، به بردگان می‌گوید که صحنه را ترک کنند، استیون هم می‌خواهد که چنین کند اما جانگو به او می‌گوید که نه، تو نه. امیدوارم هموطنان حامی ترامپ ما پیش از اینکه به این مرحله برسند، متوجه این نکته شوند که سازوکار سلسله‌مراتبی ترامپ درنهایت هیچ ایرانی‌ای را تافته جدابافته نمی‌داند. 

ایرانی برای ترامپ و قریب‌به‌اتفاق سیاستمداران و مردمان جهان، یک ایده است که با سیاست ساخته و با رسانه بازنمایی می‌شود؛ همانطور که ما ایده‌هایی از آمریکایی، نروژی، افغانستانی، عربستانی و... داریم. شوربختانه استیون‌ها نمی‌دانند هرچقدر هم کاسه‌لیسی ارباب کنند، درنهایت همه با یک اسم کلی شناخته می‌شوند. عزت و ذلت ما جمعی است، جداجدا عزتمند نمی‌شویم. 

تبلیغات
تبلیغات
تبلیغات
وبگردی
    تبلیغات
    ارسال نظر