اقتصادایران با تهدیدات جدی رو به رو شد / آیا گرانی در راه است ؟!
اقتصاد ایرانی: در آستانه فعالسازی مکانیسم ماشه و بازگشت تحریمهای گسترده علیه ایران، اقتصاد کشور بار دیگر با تهدیدات جدی روبهرو شده است؛ افزایش احتمالی قیمت حاملهای انرژی و تشدید محدودیتهای تجاری میتواند وضعیت اقتصادی را بحرانیتر کند.

در وضعیتی که امکان فعالسازی مکانیسم ماشه و بازگشت تحریمهای شورای امنیت سازمان ملل علیه ایران وجود دارد، اقتصاد کشور در شرایطی بسیار حساس و شکننده قرار گرفته است. روشن است که این مکانیسم میتواند بازگشت دامنه وسیعی از محدودیتها را بر صادرات و واردات کشور به همراه داشته باشد؛ محدودیتهایی که در سالهای قبل از برجام تاثیرات خود را بر اقتصاد کشور نشان داده بودند.
در چنین شرایطی، مسعود پزشکیان، رئیس جمهوری، در دیداری که روز پنجشنبه ۲۷ شهریور با تعدادی از اعضای مجمع کارآفرینان ایران داشت، اعلام کرد: «هر کسی که آماده سرمایهگذاری در کشور باشد، دولت از او استقبال خواهد کرد. برای رفع موانعی که در مسیر سرمایهگذاری وجود دارند، دولت اقدامات لازم را انجام میدهد. همچنین برنامه داریم تا قیمتها را واقعیسازی کنیم و سیاستهایی مرتبط با نحوه قیمتگذاری صحیح در حاملهای انرژی را پیش ببریم.»
پیامدهای افزایش قیمت انرژی در شرایط تورمی
چنانچه تا روز شنبه ۵ مهر توافقی حاصل نشود، تحریمهای سازمان ملل علیه ایران بازمیگردند. بازگشت این تحریمها، زنجیرهای از پیامدها را به همراه دارد؛ از دشواری در فروش نفت و محصولات پتروشیمی گرفته تا محدودیت در نقلوانتقالات مالی بینالمللی و کاهش دسترسی به ارزهای خارجی. بدیهی است که این محدودیتها، نرخ ارز داخلی را افزایش داده و به تبع آن، هزینه واردات کالاهای اساسی مثل دارو، مواد اولیه و گندم را بالا میبرد.
در چنین شرایطی، اثر مستقیم این افزایش هزینهها بر زندگی مردم و خانوارها قابل مشاهده است؛ به ویژه اینکه بخش بزرگی از سبد هزینهای خانوارهای کمدرآمد و متوسط متعلق به کالاهای ضروری است. همین موضوع میتواند موج جدیدی از تورم را ایجاد کند که باعث کاهش قدرت خرید و کوچکتر شدن سفره مردم میشود. از سوی دیگر، کاهش سرمایهگذاری و افزایش محدودیتهای ناشی از تحریم، بحرانی دیگر به نام رکود اشتغال و فشار بر بنگاههای اقتصادی را به همراه دارد.
آیا واقعیسازی قیمتها به افزایش بار اقتصادی مردم میانجامد؟
در این فضای پرتنش، صحبتهای اخیر رئیس جمهور در خصوص واقعیسازی قیمت حاملهای انرژی و حذف یارانههای انرژی سوالات زیادی را به وجود آورده است. آیا زمان مناسبی برای طرح چنین تصمیمی است؟ آیا افزایش قیمت انرژی در شرایط فعلی به معنای تحمیل فشار اقتصادی بیشتر بر مردم نیست؟ مردمی که هماکنون نیز با انبوهی از مشکلات معیشتی روبهرو هستند، چگونه میتوانند با بار اضافی ناشی از این تصمیم کنار بیایند؟
تجربه افزایش قیمتها و پیامدهای تورمی
بررسیهای گذشته نشان داده است که افزایش قیمت حاملهای انرژی در اقتصاد ایران، پیامدهای تورمی گستردهای را به دنبال دارد. به عنوان نمونه، آرش نجفی، رئیس کمیسیون انرژی اتاق بازرگانی ایران، در یکی از جلسات اتاق بازرگانی اشاره کرد که پس از افزایش سه برابری قیمت بنزین در آبان ۹۸، تنها طی سه ماه تورم ۶۸ درصدی به اقتصاد کشور تحمیل شد.
با افزایش قیمت بنزین، گاز یا برق، تمامی بخشهای اقتصادی تحت تاثیر این رویداد قرار میگیرند؛ از تولید گرفته تا حملونقل. این موضوع به سرعت به افزایش قیمت نهایی کالاها ختم میشود. بنابراین، اجرای سیاست حذف یارانه انرژی در شرایطی که کشور با تورم درگیر است، میتواند شدت مشکلات را دو چندان کند.
چرا واقعیسازی قیمت انرژی دیر انجام شده است؟
حقیقت این است که طی سالها، دولت فرصت داشت تا قیمتها را بهصورت تدریجی و با در نظر گرفتن شرایط اقتصادی تنظیم کند. اما تعلل در این موضوع باعث شده که امروز فاصله میان قیمت عرضهشده و هزینه واقعی تولید بسیار زیاد باشد. این شکاف بزرگ، موجب بروز پیامدهای سنگینی در صورت تغییر ناگهانی در قیمتها خواهد شد. در واقع، آنچه امروز تحت عنوان «واقعیسازی قیمت انرژی» مطرح میشود، محصول سیاستگذاریهای نادرست گذشته است که بار سنگین آن بر دوش مردم قرار گرفته است.
آیا دولت به فشارهای اقتصادی مردم توجه دارد؟
باید پرسید که آیا مسئولان به شرایط زندگی روزمره مردم توجه دارند؟ در شرایطی که خانوارها با کاهش ارزش پول ملی، بیکاری، افزایش قیمت اجارهمسکن و هزینههای درمانی دست و پنجه نرم میکنند، اکنون باید با نگرانی از افزایش قیمت حاملهای انرژی روبهرو شوند. این درحالی است که مسئولان باید به جای فشار بر مردم، بر تغییر ساختارهای ناکارآمد و مقابله با فساد تلاش کنند.
تصمیمگیری نادرست در شرایط بحران
اگر هدف از این تصمیمات اقتصادی، جبران نقص بودجه ناشی از تحریمهای پیشرو باشد، نشاندهنده عدم شناخت کافی از واقعیتهای اقتصاد داخلی است. این سیاستها نهتنها موثر نخواهند بود، بلکه موجب تشدید تورم و رکود در کشور میشوند. در چنین شرایطی، سوال این است که آیا مسئولان از پیامدهای این تصمیمات آگاهی دارند یا خیر؟