راز گلیترین اتاقک جنگی که شما را شوکه میکند!
اقتصاد ایرانی : «اتاقک گلی» نخستین فیلم بلند محمد عسگری است که با نمایش عشق انسانی در دل فضای تلخ جنگ، داستانی تأثیرگذار از ایثار و احساس را روایت میکند.

خلاصه داستان فیلم "اتاقک گلی"
داستان فیلم با محوریت شاهو (با بازی تورج الوند) و علاقه شدید او به خزال (با بازی آناهیتا افشار) آغاز میشود. شاهو با تمام اشتیاق در تلاش است تا با خزال زندگی مشترکی را آغاز کند. اما پدر خزال، مراد، به دلیل شرایط پیشآمده و عزایی که خانواده درگیر آن هستند، اجازه برگزاری مراسم عروسی را نمیدهد. این مخالفت موجب برهم خوردن آرامش شاهو میشود، چرا که او معتقد است خزال همسر قانونی اوست و میتواند برای زندگی خود تصمیم بگیرد. با وجود تلاشهای خالو (با بازی تینو صالحی) برای تغییر نظر مراد، هیچ تأثیری حاصل نمیشود.
در همین حین، گروه منافقین به غرب کشور ایران حمله میکنند و ماجرا را پیچیدهتر میکنند. شاهو که در حال انتقال بار گچ به پلدختر است، در طول مسیر با گروهی از رزمندگان مواجه میشود که در حال برنامهریزی برای عملیاتی مهم هستند. فرمانده گروه از شاهو درخواست میکند که با کامیونش آنها را همراهی کند. گرچه شاهو ابتدا تمایلی به این کار ندارد، اما شرایط او را مجبور به قبول این درخواست میکند. با رسیدن خبر تجاوز منافقین به محل زندگی شاهو، او با هیجانات و احساسات عمیق خود تصمیم میگیرد که به جمع رزمندگان بپیوندد.
نگاهی به روایت و سبک داستانی "اتاقک گلی"
فیلم "اتاقک گلی" روایت خود را از طریق دو محور موازی به تصویر میکشد: رابطه عاشقانه شاهو و خزال و تهاجم منافقین به منطقه اسلامآباد غرب. ترکیب این دو روایت در کنار هم باعث ایجاد بستری جذاب برای پیگیری داستان میشود. شاهو، در نقش شخصیت اصلی، تماماً درگیر عشق عمیق خود به خزال است و تنها به راهی برای رسیدن به او فکر میکند. در سوی دیگر، فرماندهانی هستند که برای موفقیت در عملیات به کمک او نیاز دارند.
اما نکته جالب این جاست که این دو مسیر جداگانه در یک نقطه مشترک به هم گره میخورند و صحنههای احساسی و جنگی را در بستر داستان ادغام میکنند. هرچند این ترکیب خلاقانه است، اما گاهی مواقع دیالوگهای شعاری و زائد در صحنههای جنگی به واقعیت داستانی لطمه میزنند. در این لحظات، میدان جنگ که باید نمایشی از فداکاری و مبارزه باشد، به جای اصلی خود بازنمیگردد و فضای بیهودهای ایجاد میشود.
لحظات برجسته در فیلم "اتاقک گلی"
یکی از صحنههای تأثیرگذار و برجسته در فیلم، لحظه ورود زنی از گروهک منافقین به اتاقک گلی است. این زن که با اسلحه وارد میشود، بدون کمترین تردید، شروع به قتل زنان، کودکان و مجروحان موجود در اتاق میکند. شاهو که در این لحظه تحت تأثیر خشونت و نفرت به او نگاه میکند، یک شانه قالیبافی را به سمت او پرتاب میکند. این شانه دقیقاً به پایینتر از شانههای زن اصابت میکند و اسلحه او روی زمین میافتد. شاهو در این لحظه فرصت چندانی برای نشان دادن شادی ندارد، اما در همان حال تصمیم میگیرد به حرکت خود ادامه دهد.
در این صحنه، شخصیت شاهو به عنوان قهرمان محوری فیلم به خوبی برجسته میشود. جنگی که در این قسمت داستان به تصویر کشیده شده، در واقع نماد فداکاریهایی است که گویی صد سال طول کشیده و در هر دقیقه از آن حسهای ناگفتهای دفن شده است.
فیلم "اتاقک گلی"، از زاویهای دیگر، استعارهای از وطن زخمی و دردمند است. وطنی که در لحظات حساس نیاز به قهرمانانی جانفدا دارد، کسانی که شجاعانه خود را در مسیر خطر قرار میدهند و برای آن از جان خود میگذرند.