بازیگر قبل انقلاب بازگشت، اما سینما او را نپذیرفت!
اقتصاد ایرانی : بازگشت ستارهای ممنوعه از دوران فیلم فارسی به سینما، سؤالی را ایجاد میکند: آیا حضور این بازیگر کافی است تا یک فیلم به موفقیت فروش دست یابد یا داستان و اجرای حرفهای، تعیینکننده اصلی هستند؟
حامد مظفری در سینماروزان مطلبی را منتشر کرد که در آن به استفاده از چهرههای مشهور پیشین برای جلب مخاطب و فروش فیلم پرداخته است. این موضوع که با رفع ممنوعیت فعالیت سینمایی مرتضی عقیلی آغاز شده، نشان میدهد که استفاده از بازیگرانی همچون او شاید در ابتدا جذابیت داشته باشد، اما موفقیت در سینما تنها با بهرهگیری از چهرههای قدیمی و مضمونهای نوستالژیک ممکن نیست؛ زیرا این امر نیازمند داستانپردازی و اجرای حرفهای است.
تلاش اکبر ثقفی برای ساخت کمدی نوستالژیک
اکبر ثقفی تصمیم گرفته با ساخت یک اثر کمدی نوستالژیک، توجه مخاطبان را جلب کند. اما این روش در گذشته چندان موفقیتآمیز نبوده است. او پیش از این نیز با بهرهگیری از چهرههای ورزشی مثل علی پروین و استیلی در فیلم «فوتبالیستها» قصد داشت مخاطب جذب کند، که نتیجه چندان مطلوبی را به همراه نداشت. سایر آثار او نیز، چه تهیهکنندگی و چه کارگردانی، کمتر توانستهاند جلب نظر عمومی کنند. به نظر میرسد نوعی سادهگرایی یا آماتوریسم همچنان در کیفیت تولید آثارش تأثیرگذار است.

سوژههای دستمالی شده، مشکلی دیگر در فیلمهای نوستالژیک
فیلم «های کپی» در ایده اولیه خود چیز تازهای ارائه نمیدهد. داستانی که از رفاقتهای دهه پنجاه تا بلیت بختآزمایی و کاباره به همراه حرکات موزون بازگو میشود، قبلاً در آثاری مشابه مثل «نهنگ عنبر»، «مصادره» و «کوکتل مولوتف» به تصویر کشیده شده است. این استفاده مجدد از سوژههای تکراری، یکی از نقاط ضعف اصلی تیم سازنده است.

اجرای کمکیفیت، چالش اصلی
نقطه ضعف دیگری که در فیلم «های کپی» به چشم میخورد، اجرای سطحی عناصر سینمایی است. طراحی گریم و انتخاب بازیگران فرعی، کیفیت صحنهپردازی، لوکیشنها، نورپردازی و رنگبندی همگی در سطح ابتدایی باقی ماندهاند. تصور غلط سازندگان این است که برای یک کمدی فروش، صرفاً استفاده از المانهای نوستالژیک مانند خطریش قدیمی، شلوار پاچهگشاد و موسیقی ششهشتم کافی است. این تصور به ایدههای اشتباه و سکانسهایی بیربط نیز منجر شده است؛ مانند حضور بدل ویگن که در کلیپی لبخوانی میکند اما شور و جذابیت لازم را ندارد.

نقاط قوت محدود در «های کپی»
مهمترین نقطه قوت این فیلم تلاشهای مرتضی عقیلی است که سعی دارد تمام تجربیات خود را به کار گیرد تا نقشهای محوله را به بهترین نحو ممکن اجرا کند. هرچند ضعف فیلمنامه، او را مجبور کرده تا بخشی از اجرای خود را به تکرار آیتمهای کمدی دوران گذشته، از شوهای لسآنجلس تا بهمن مفید، معطوف کند. با این وجود، ابوالفضل پورعرب و آناهیتا درگاهی بازیهای روانی ارائه دادهاند که نشاندهنده فهم دقیق نقش است و نه تنها بازگویی خاطرات سینمای گذشته.

علت ناکامی «های کپی» در جذب مخاطب
عامل ناکامی این فیلم در جذب مخاطب، به ضعف فیلمنامه و اجرای کلی بازمیگردد. صرفاً گرفتن مجوز برای بازگشت بازیگران قدیمی و افزودن نشانههای نوستالژیک، نمیتواند تضمینکننده موفقیت باشد. حتی جزئیات سادهای مثل تنظیم دقیق رنگبندی و انتخاب بازیگران مناسب نیز مورد توجه قرار نگرفتهاند. این امر نشاندهنده عدم اعتقاد کافی سازندگان به کاری است که انجام میدهند.