راهنمای مسیریابی شیخنشینها در دوران بحران
کامران کرمی

اقتصادایرانی: شیخنشینهای شورای همکاری خلیج فارس در تلاش برای حفظ ثبات منطقهای، ضمن محکومکردن حملات اخیر میان ایران، اسرائیل و آمریکا، بر حمایت از دیپلماسی و باز نگه داشتن درهای مذاکره با تهران تأکید دارند.
تحلیل را در ادامه بخوانید :
اندرو لبر، محقق غیرمقیم برنامه خاورمیانه در «بنیاد کارنگی»، در تحلیلی از مسیریابی شیخنشینها برای دور ماندن از درگیری ایران و اسرائیل مینویسد: چند هفته گذشته برای دیپلماتهای شورای همکاری خلیج فارس (GCC) هفتههای پرمشغلهای بوده است. این دولتها به طور متوالی از حملات هوایی اسرائیل به ایران انتقاد، نگرانی خود را در مورد حملات ایالات متحده به تاسیسات هستهای ایران ابراز و حمله موشکی ایران به پایگاه نظامی قطر را که میزبان نیروهای آمریکایی است نیز محکوم کردهاند.
در بحبوحه این فعالیتها، یکی از واکنشهای اصلی دولتهای خلیج فارس، تمایل به دوری از درگیری اسرائیل و ایران بوده است، درگیریای که قرار است ژئوپلیتیک منطقهای را در آینده نزدیک تعریف کند. بااینحال، حتی با اینکه اسرائیل اکنون از نظر بسیاری از مقامات شورای همکاری خلیج فارس، ایران را بهعنوان بازیگر منطقهای رقیب خود میداند، کشورهای مختلف رویکردهای متفاوتی را برای مدیریت احساس اضطراب ناشی از این وضعیت اتخاذ میکنند.
به عنوان مثال، امیر قطر، تمیم بن حمد آل ثانی، در کانون توفان پناه گرفته و تلاش کرده است از طریق تعامل دیپلماتیک فعال، روابط خوب خود را با همه طرفها حفظ کند. این امر هم تلاشهای دیرینه این کشور برای میانجیگری بین ایالات متحده و بازیگران منطقهای در حال چرخش و هم اقدام متعادلکننده خاصتر آن در مذاکرات ایالات متحده-اسرائیل-حماس بر سر آتشبس احتمالی را ادامه میدهد.
رهبران قطر مطمئنا از اینکه ایران با پرتاب موشک به پایگاه العدید، عزم خود را نشان داد، هیجانزده نشدند - وزارت خارجه قطر در مورد «عواقب فاجعهبار» برای منطقه در صورت ادامه تشدید تنش هشدار داد. هشدار قبلی از سوی ایران احتمالا برای ساکنان و شهروندان این کشور که شاهد سرنگونی موشکهای ورودی از بالای سرشان بودند، تسلای چندانی نداشت. یکی از دیپلماتهای سابق قطری در سرمقالهای که برای مصرف داخلی نوشته شده بود، این حمله را «تجاوز به حاکمیت قطر» نامید.
بااینحال، ظرف چند ساعت پس از حمله، امیر تمیم به دلیل «تلاش برای صلح در منطقه» مستقیما از سوی دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده، مورد ستایش قرار گرفت. دیپلماتهای قطری اطمینان حاصل کردند که نقش کشورشان در میانجیگری برای آتشبس بین ایالات متحده، ایران و اسرائیل به طور گسترده در رسانههای معتبر آمریکایی گزارش شود و این روند نشاندهنده دسترسی مستقیم مقامات قطری به رئیسجمهور و معاون رئیسجمهور در بحبوحه بحران است.
انعکاس این نوع گزارشها در مطبوعات آمریکا، تضمین میکند که ارزش منطقهای قطر در تفکر ترامپ از هرگونه انتقاد نسبت به روابط قطر با حماس بیشتر است. بااینحال، قطر فاقد اهرم اقتصادی یا امنیتی برای انجام کاری بیش از مراقبت از امنیت و حاکمیت خود است در حالی که به عنوان واسطهای برای بازیگران جنگ منطقهای عمل میکند.
عربستان سعودی بهوضوح حداقل از برخی اهرمها در ایالات متحده برخوردار است، زیرا از یک کنفرانس سرمایهگذاری پرسروصدا برای تسهیل تغییر قابلتوجه در سیاست ایالات متحده در قبال دولت جدید سوریه استفاده کرده است. بااینحال، در حالی که دیپلماتهای سعودی در مورد خصومتهای اخیر بسیاری از نکات مشابه همتایان قطری خود را مطرح کردند، این کار را در پسزمینه تلاشها برای کنار کشیدن - به جای حل - درگیریهای لاینحلتر منطقه انجام دادند.
بحثهای سیاسی در واشنگتن در مورد جایگاه منطقهای ریاض معمولا مسائل را در قالب دوگانگی قرار میدهد: اینکه آیا عربستان هنوز قصد دارد روابط خود را با اسرائیل عادیسازی کند، یا اینکه حاضر است سرمایه سیاسی جدیدی را پشت حمایت دیرینه اما اسمی از راهحل دو دولتی قرار دهد. بااینحال، اقدامات عربستان سعودی در چند هفته گذشته - که در روایتهای داخلی منعکس شده است - در عوض، رویکرد «راه سوم» را ترسیم میکند، رویکردی که میکوشد اقتصاد خود را از اختلالات مرتبط با درگیری و ولیعهد محمد بنسلمان (MBS) را از هرگونه ارتباط با جنایات جنگی اسرائیل در غزه جدا کند.
رویکرد عربستان سعودی در قبال مساله فلسطین، در حال حاضر به یک اقدام متعادلکننده دقیق تبدیل شده است، اقدامی که ترکیبی از لفاظیهای تند محمد بنسلمان است که اسرائیل را به «نسلکشی جمعی» در غزه متهم میکند اما فاقد اقداماتی است که ممکن است منجر به درگیری واقعی با رهبران ایالات متحده یا حتی اسرائیل شود. ترامپ به نوبه خود، هیچ فشار آشکاری بر عربستان سعودی برای عادیسازی روابط با اسرائیل وارد نکرده است، برخلاف انتظار آشکار مبنی بر اینکه رهبری جدید سوریه تلاش جدی برای تعامل با اسرائیل در دستورکار قرار دهد.
بنابراین، اگرچه مقامات سعودی به طور خصوصی اعلام کردهاند که در مورد پیگیری راهحل دو دولتی جدی هستند، اما احتمالا از اینکه جنگ ایران و اسرائیل بهانهای آماده و مطلوب برای به تعویق انداختن نامحدود کنفرانس مشترک سازمان ملل با فرانسه در مورد تشکیل کشور فلسطین فراهم کرده است - کنفرانسی که تهدیدی برای رویارویی مستقیمتر با دولت ترامپ بود – آسودهخاطر شدهاند.
این احساس، تلاشهای ریاض برای دنبال کردن تجسم جدیدی از سیاست «تنش صفر با همسایگان» را نشان میدهد - حفظ روابط صمیمانه در سراسر منطقه و درعینحال تمرکز بر سرمایهگذاریهای اقتصادی در داخل. حتی اگر ملیگرایان سعودی آنلاین، اختلاف دیپلماتیک چندساله پادشاهی با قطر را فراموش نکرده باشند، مقامات سعودی آن را به عنوان آب زیر پل میبینند، زیرا با قطر در زمینه تقویت اقتصاد سوریه همکاری میکنند و سرمایهگذاریهای قطر را در اقتصاد عربستان سعودی به خود جذب میکنند.
این موضوع در مورد ایران نیز صدق میکند، به طوری که نزدیکی دیپلماتیک عربستان و ایران از اوایل سال ۲۰۲۳ در بحبوحه پیامدهای ۷ اکتبر و واکنش بعدی اسرائیل، همچنان پابرجاست. بااینحال، روایتهای داخلی عربستان سعودی نشان میدهد که این یک «صلح سرد» باقی خواهد ماند - فاصله گرفتن رهبران سعودی از اسرائیل به معنای پذیرش کامل ایران نیست. عبدالغنی الکندی، نویسنده دانشگاهی روزنامه الشرقالاوسط متعلق به عربستان سعودی، ادعا کرده که درگیری اسرائیل و ایران نشان میدهد که ترسهای گذشته از نفوذ ایران بیش از حد بزرگ شده بود. یکی دیگر از نویسندگان همیشگی، حتی در حالی که از حملات هوایی اسرائیل انتقاد میکرد، اذعان کرد که «هیچکس آماده مداخله به نمایندگی از ایران نیست».
برخلاف قطر، رویکرد عربستان سعودی برای عبور از آشفتگی کنونی، بر تلاش برای جلوگیری از گرفتار شدن در درگیریهای اسرائیل-فلسطین و اسرائیل-ایران تا حد امکان، تاکید دارد. مشاری السیدی، ستوننویس و گوینده، این جهانبینی «غیرمتعهد» را به بهترین شکل خلاصه کرد: «مردم خلیج فارس هیچ ارتباطی با «نبرد» جاری بین تهران، واشنگتن و تلآویو ندارند، مگر اینکه با حسننیت تلاش کنند تا شعلههای جنگ را بدون به خطر انداختن امنیت خلیج فارس خاموش کنند.»
در روزهای اخیر، دیدگاههایی از سراسر شورای همکاری خلیج فارس، از جمله نویسندگان مستقر در امارات متحده عربی، بحرین و عمان، نسبت به استفاده بیشتر آمریکا از زور برای دستیابی به اهداف سیاسی در ایران هشدار دادهاند. بااینحال، بهرغم حمایتهای جدید از راهحلهای دیپلماتیک، به نظر میرسد که این پادشاهیها در مجموع قادر یا مایل به انجام کاری بیش از باز نگه داشتن در به روی ایران در صورت مذاکرات آینده با ایالات متحده و ارائه مشوقهای اقتصادی برای صلح در صورت توافق دیپلماتیک نیستند.