زنجیره توزیع، بازوی نادیده اقتصاد ایران
سهراب کارگر/ رییس هیاتمدیره انجمن ملی صنعت

اقتصاد ایرانی: صنعت پخش، صنعتی گسترده و فراگیر است که از کوچکترین تا بزرگترین زنجیرههای عرضه در کشور حضور دارد؛ اما از نظر فعالان، هنوز به جایگاه واقعی خود نرسیدهاست. صنعت پخش درحالی در مقاطع خاص و بحرانی، مورد توجه قرار میگیرد که پس از عبور از بحران، مجدد به حاشیه میشود. از سوی دیگر تعدد قوانین و پراکندگی مقررات، همراه با موازیکاری نهادهای نظارتی، فضای فعالیت را برای شرکتهای پخش دشوار کردهاست. سهراب کارگر، رییس هیاتمدیره انجمن ملی صنعت پخش ایران در گفتوگو با دنیای اقتصاد، بر ضرورت حمایت حاکمیت اقتصادی از این صنعت بهعنوان بازویی توانمند و قابل اتکا در اقتصاد کشور تاکید میکند. او میگوید این انجمن آمادگی دارد تا بخشی از امور اجرایی و نظارتی را که در حال حاضر در اختیار وزارتخانههاست، با رویکردی تخصصی بر عهده گیرد؛ امری که میتواند موجب گذار از نظارتهای پسینی به کنترلهای پیشینی و افزایش اثربخشی فرآیندها شود. به گفته کارگر، صنعت پخش با رویکردی دقیق و حمایتی جدیتر، میتواند نقش موثرتری در تامین نیازهای جامعه ایفا کند. مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
هفتمین نمایشگاه صنعت پخش با شعار «توسعه و همافزایی در مسیر تحول» برگزار میشود. با توجه به تحولات سریع فناوری، تغییر الگوهای مصرف و ظهور پلتفرمهای نوین توزیع، به نظر شما این تحول باید در کدام حوزههای صنعت پخش با جدیت بیشتری دنبال شود و منظور از «همافزایی» در این مسیر چیست؟
هفتمین نمایشگاه صنعت پخش در چهارچوب یک برنامه سهساله طراحی شده است تا بتوانیم این صنعت را از مسائلی که با آن مواجه است، به شکلی مطلوبتر و فرآیندی کارآمدتر هدایت کنیم. صنعت پخش نیز همانند بسیاری از صنایع دیگر، با تحولات جدی روبهروست و نیاز دارد که خود را بازسازی کند. همافزایی در این حوزه را میتوان در سه سطح مورد توجه قرار داد. نخست، توسعه و تقویت همافزایی میان نهادهای درونسازمانی صنعت پخش است. به این معنا که شرکتهای فعال در این صنعت، از طریق همکاری متقابل و بهرهگیری از نوآوریهای جدید، بتوانند ارزش افزوده بیشتری ایجاد کنند. بهعنوان نمونه، تشکیل شرکتهای ارائهدهنده خدمات لجستیک شخص ثالث (۳PL) که در ششمین نمایشگاه صنعت پخش مورد تاکید قرار گرفت، در نمایشگاه هفتم به رشد و بلوغ بیشتری رسید. در طی یک سال گذشته، موفق شدیم بیش از ۲۰ شرکت فعال در حوزه ۳PL تاسیس کنیم که این دستاورد نقش بسزایی در افزایش ارزش افزوده صنعت پخش داشتهاست.
موضوع دوم، توسعه دانش موجود در صنعت پخش کالاهای تندمصرف (FMCG) و انتقال آن به سایر زیرگروههای توزیع در کشور است. با اینکه صنعت پخش در تمام عرصههای اقتصادی حضور دارد، اما دانش و فناوری موجود در بخش FMCG کمتر به دیگر صنایع، مانند کالاهای بادوام یا محصولات کشاورزی انتقال یافتهاست. دومین گام ما در راستای همافزایی، تلاش برای انتقال این دانش به سایر بخشها بوده تا این صنایع نیز ضمن کاهش هزینهها، بهرهوری خود را ارتقا دهند.
سومین سطح همافزایی، با توسعه و تعمیق ارتباط صنعت پخش با روشهای نوین توزیع مانند تجارت الکترونیک و فروش دیجیتال مرتبط است. با توجه به تغییرات ساختاری در این صنعت و ورود نسلهای جدید با نیاز و الگوهای مصرف متفاوت، ضروری است که شیوههای سنتی پخش به تدریج با فناوریهای جدید همگام شوند. در این راستا، صنعت پخش باید از فروش حضوری به سمت فروش دیجیتال حرکت کند و از مدل سنتی سفارشگیر به مدل پیشسفارش و سفارشسازی تحول یابد.
در نهایت همافزایی مدنظر ما شامل همکاریهای درونسازمانی، برونسازمانی و تعامل با نهادهای مرتبط با صنعت پخش است. این نهادها شامل شرکتهایی میشوند که خدمات لجستیکی، ناوگان حملونقل، اتوماسیون اداری و انبار و نرمافزارهای تخصصی ارائه میدهند. در نمایشگاه هفتم، حضور این مجموعهها نسبت به گذشته پررنگتر و تلاش شدهاست تا با ایجاد تعامل بین اجزای این زنجیره، ضمن ارتقای دانش و توانمندی آنها، بهرهوری صنعت پخش نیز افزایش یابد. هدف نهایی از این همافزایی، کاهش بهای تمامشده برای مصرفکننده و ارائه خدمات با کیفیت و کمیت بهتر است.
جنگ تحمیلی ۱۲ روزه اخیر میان ایران و رژیم صهیونیستی، موجب بروز نگرانیهایی در سطح منطقه و بروز اختلالاتی در سامانههای هوایی، ارتباطی و تجاری شد. این رویداد بار دیگر اهمیت زیرساختهای داخلی، بهویژه شبکه توزیع را آشکار کرد. عملکرد این صنعت را در روزهای بحرانی اخیر چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا در صنعت پخش ایران پیشبینیهای عملیاتی برای مقابله با چنین سناریوهایی وجود دارد؟
خوشبختانه زیرساختها و توانمندیهای موجود، پیش از وقوع بحران، به سطحی رسیده بود که توانستیم از این شوک اولیه با موفقیت عبور کنیم. صنعت پخش در حوزه دارو و غذا توانست عملکردی قابل قبول از خود نشان دهد. همکاری موثر شرکتهای پخش در این دوره، بهویژه در هفته دوم بحران، به جابهجایی حدود ۴۰ تا ۴۵ درصد از ناوگان مستقر در تهران به سمت استانهای مهمانپذیر منجر شد. همچنین، سطح موجودی شعب شرکتها در این استانها بهخوبی تامین شد و توانستیم عطش و نیاز کاذب اولیهای که معمولا در چنین شرایطی ایجاد میشود را مدیریت کنیم.
با این حال، نباید از مشکلات پیچیدهای که این فرآیند را همراهی کرد غافل شد؛ از جمله تامین مناسب سوخت، انتقال بهموقع اقلام مورد نیاز به استانهای شمالی و سایر استانهای میزبان. این تجربه، انجمن ملی صنعت پخش را بر آن داشت تا مجموعهای از پروتکلها و برنامههای خاص برای مقابله با شرایط بحرانی تدوین کند. البته باید اذعان داشت که پس از پایان بحران، متاسفانه پیگیری و تکمیل فرآیندهایی که میتوانستند بهعنوان تجربههای ارزشمند در زمانهای مشابه آتی مورد استفاده قرار گیرند، با سرعت و جدیت لازم دنبال نشد. تحقق این موفقیت نیازمند تقویت و جدی گرفتن یک مثلث حیاتی است: تامینکنندگان، شرکتهای پخش و نهادهای نظارتی و حمایتی. چنانچه این سه ضلع، برنامهریزی مشخص و منسجمی برای شرایط بحرانی نداشته باشند، ارائه خدمات مناسب در زمانهای دشوار ممکن است با چالشهای جدی مواجه شود.
خوشبختانه، انجمنهای تخصصی صنعت پخش با همکاری نهادهای نظارتی و اجرایی، تدوین پروتکلهایی برای شرایط بحران را در دستور کار قرار دادهاند. هرچند سرعت پیشرفت این روند میتواند بهتر باشد، اما گامهایی در این مسیر برداشته شدهاست. نکتهای که در اینجا باید مورد توجه قرار گیرد، تفاوت عملکرد میان بخشهای مختلف شبکه توزیع است. در جنگ تحمیلی اخیر، حوزه کالاهای تندمصرف (FMCG) که توسط شرکتهای پخش سازمانیافته توزیع میشود، کمترین میزان اختلال مشاهده شد. اما در مورد کالاهایی که بیشتر به بازار عمدهفروشی یا بازارهای گستردهتر (mass market) تعلق دارند و از شبکه توزیع ساختاریافته برخوردار نیستند، گلوگاههایی در عرضه بهموقع و یکسان در سراسر کشور کاملا مشهود بود. این تجربه بار دیگر نشان داد که دانش و توانمندی موجود در صنعت پخش کشور باید به سایر نهادها و اجزای زنجیره تامین نیز منتقل شود تا در شرایط مشابه، عملکرد منسجمتر و کارآمدتری در سراسر شبکه توزیع کشور رقم بخورد.
نقش دولت را در توسعه زیرساختهای لجستیکی و حملونقل مرتبط با صنعت پخش چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا انجمن ملی صنعت پخش پیشنهادی برای مشارکت در این زمینه ارائه دادهاست؟
ناوگان بینشهری یکی از حلقههای کلیدی اتصال به زنجیره صنعت پخش است که کالا را از تامینکننده به مراکز توزیع شرکتهای پخش منتقل میکند. بدون بهبود این بخش، هرگونه تحول در صنعت پخش با مانعهای جدی روبهرو خواهد شد. حتی در جریان بحران جنگ تحمیلی ۱۲ روزه اخیر نیز یکی از مشکلات اصلی صنعت پخش، انتقال بهموقع کالا به مراکز عرضه و توزیع، از طریق ناوگان بینشهری بود.
مشکل فرسودگی ناوگان بینشهری در کشور، مسالهای قدیمی و ریشهدار است. متاسفانه بیش از ۳۵ تا ۴۰ درصد این ناوگان، عمر بالای ۳۵ سال دارند. این موضوع نشان میدهد که نه دولت، نه نهادهای نظارتی و نه حتی بخش خصوصی، این حوزه را بهعنوان یک صنعت سودآور و راهبردی تلقی نکردهاند و برای توسعه آن برنامهریزی مناسبی نداشتهاند. در نتیجه، برای بهبود وضعیت موجود، نیاز به اقداماتی زیربنایی، اصولی و مبتنی بر رویکردهای علمی و اخلاقی وجود دارد.
یکی از چالشهای اصلی، نبود شرکتهای بزرگ و سازمانیافته حملونقل بینشهری، مشابه حملونقل درونشهری در صنعت پخش است. ماهیت خویشفرما بودن ناوگان بینشهری در ایران باعث شدهاست که امکان برنامهریزی منسجم، یکپارچه و استاندارد در این صنعت فراهم نباشد. درحالیکه در بسیاری از کشورهای توسعهیافته، شرکتهای بزرگ و سازمانیافته وظیفه حملونقل بینشهری را بر عهده دارند و ساختار و مالکیت ناوگان نیز عمدتا بهصورت تملیکی است، در ایران شرکتهایی که در این حوزه فعالیت دارند عمدتا به ناوگان استیجاری یا رانندگان خویشفرما متکی هستند.
مشکل دیگر به ساختار حمایتی و دستورالعملهای مرتبط با رانندگان خویشفرما بازمیگردد. در گفتوگو با این رانندگان، بهوضوح مشخص میشود که ساختارهای موجود بهگونهای طراحی نشدهاند که منافع واقعی این قشر را تامین کنند. هزینههای بالای تامین قطعات، تعمیرات، لاستیک و سایر موارد استهلاک، فشار سنگینی بر دوش آنها وارد کردهاست؛ بهگونهای که بسیاری از آنها نمیتوانند این هزینهها را بهدرستی در درآمد خود لحاظ کنند و در نتیجه، فعالیتشان با سودآوری پایینی همراه است.
انجمن ملی صنعت پخش علاقهمند است که بهعنوان یک کارگروه تخصصی و اتاق فکر در کنار نهادهای نظارتی، وزارتخانههای ذیربط و دستگاههای تصمیمگیر، حضور داشته باشد و دیدگاه و دانش تخصصی خود را در اختیار تصمیمگیرندگان قرار دهد. این مشارکت میتواند زمینهساز شکلگیری الگوهای همکاری عمومی-خصوصی موثر در این بخش باشد.
رکود اقتصادی، کاهش نقدینگی و تورم مزمن، هزینههای ثابتی را بر دوش شرکتهای پخش تحمیل کردهاند. نبود حمایتهای نهادی میتواند به تضعیف زیرساختهای این صنعت منجر شود. آیا انجمن ملی صنعت پخش برنامهای برای ایجاد سازوکارهای حمایتی ارائه کردهاست؟
بحث حمایت از صنعت پخش، موضوعی بسیار اساسی و نیازمند بررسی عمیق و ریشهای است. نخست باید به این نکته اشاره کرد که شرکتهای فعال در صنعت پخش، از نگاه نهادهای مالی و حمایتی، بهعنوان شرکتهای خدماتی شناخته میشوند نه صنعتی. این نوع نگاه سبب شدهاست که این شرکتها از پوششهای مالی و سرمایهگذاری مناسب برخوردار نباشند.
از سوی دیگر، مالکان و سرمایهگذاران شرکتهای پخش که عمدتا مالک شرکتهای تولیدی نیز هستند، به صنعت پخش صرفا بهعنوان ابزاری برای توزیع محصولات تولیدی خود نگاه میکنند و معمولا ترجیح میدهند سرمایهگذاری را در حوزه تولید متمرکز کنند. به همین دلیل، شرکتهای پخش عموما در سطحی نگه داشته میشوند که تنها پاسخگوی نیازهای جاری و روزمره باشند و از منظر توسعه زیرساخت، ظرفیتسازی و بهروزرسانی، در وضعیت مناسبی قرار ندارند.
بنابراین عملا امکان ایجاد سازوکارهای حمایتی موثر مانند صندوقهای حمایتی، در قالب سازمانهای مردمنهاد (NGO)، برای مجموعههای صنعت پخش با چالشهای جدی مواجه است. از یک سو، مالکان انگیزه کافی برای سرمایهگذاری بیشتر در این بخش ندارند و از سوی دیگر، بانکها و نهادهای سرمایهگذاری نیز بهواسطه ساختار فعلی، تمایل چندانی به حمایت مالی از این شرکتها نشان نمیدهند.
با این حال، امید میرود که با بهبود شرایط اقتصادی کشور و حضور سرمایهگذاران خارجی، جایگاه صنعت پخش در حوزه جذب سرمایه ارتقا یابد. زیرا یکی از محتملترین زمینههای سرمایهگذاری خارجی، در صورت لغو تحریمها، صنعت پخش خواهد بود. شرکتهای خارجی بهخوبی با ارزش بهرهوری و ارزش افزودهای که صنعت پخش ایجاد میکند، آشنا هستند. پیش از اعمال تحریمها نیز حضور جدی شرکتهای خارجی در بخش پخش کشور وجود داشت و برنامهریزیهای مناسبی نیز در آن مقطع انجام گرفته بود.
در عین حال، انجمن ملی صنعت پخش در این شرایط منفعل نبوده و تلاش کردهاست از طریق انعقاد تفاهمنامههای همکاری با مجموعههایی که با این صنعت در ارتباط هستند، خدماتی با شرایط مناسبتری برای اعضای خود فراهم آورد. برای مثال، با شرکتهای خودروسازی، بیمه، نرمافزاری و نیز تامینکنندگان روغن و قطعات یدکی، توافقهایی صورت گرفته تا خدمات مذکور با هزینهای کمتر و بهصورت اقساطی در اختیار اعضای انجمن قرار گیرد.
حضور پررنگ این شرکتها در هفتمین نمایشگاه صنعت پخش و ارائه خدمات ویژه به اعضای انجمن، نشاندهنده تلاشهای موثر هیاتمدیره انجمن در حمایت عملی از فعالان این صنعت است. این اقدامات، هرچند بهصورت غیرمستقیم، توانسته بخشی از بار مالی شرکتهای پخش را کاهش داده و دسترسی آنها به خدمات ضروری را تسهیل کند.
یکی از مباحث مهم سالهای اخیر، تنظیم رابطه میان تولیدکنندگان و شرکتهای پخش است. مسائلی مانند سهم سود، هزینههای بازاریابی، شرایط پرداخت و ضمانتها همچنان از جمله نقاط چالشبرانگیز در این رابطه محسوب میشوند. انجمن ملی صنعت پخش چه سیاستها یا سازوکارهایی را برای تنظیم عادلانه این روابط، بهویژه در حوزه کالاهای تندمصرف پیشنهاد میکند؟
با توجه به ساختار خاص صنعت FMCG در کشور، بسیاری از شرکتهای پخش فعال در این حوزه، بهویژه شرکتهای پخش سراسری، در مالکیت تولیدکنندگان همین صنعت هستند. از همین رو، تعامل میان تولید و پخش در این گروهها معمولا برقرار است و میتوان گفت که در این بخش، کمترین میزان چالش و دغدغه وجود دارد. با این حال، مساله اصلی مربوط به تولیدکنندگانی است که فاقد شبکه پخش اختصاصی هستند و برای عرضه محصولات خود به شرکتهای پخش استانی یا سراسری مراجعه میکنند. این گروه از تولیدکنندگان در تعامل با شرکتهای پخش، با شرایطی مانند نرخ سود، هزینههای توزیع و شرایط پرداخت مواجه میشوند که برای بنگاههای نوپا و کوچک، اغلب دشوار و محدودکننده است.
یکی از مهمترین عوامل بروز این چالش، سیاستهای دستوری قیمتگذاری و تعیین حاشیه سود است که در عمل با واقعیات بازار همخوانی ندارد. بهعنوان نمونه، وقتی شرکت پخش استانی برای دستیابی به نقطه سربهسر، با هزینهای حداقل معادل ۱۶ درصد مواجه است، اما کالایی که قصد توزیع آن را دارد تنها با سود ۱۲ درصدی قیمتگذاری شده، طبیعتا امکان همکاری فراهم نخواهد بود و پخش آن کالا به ضرر شرکت تمام میشود.
راهکار اساسی برای برونرفت از این وضعیت، آزادسازی سیاستهای قیمتگذاری است؛ چه در زمینه حاشیه سود کالاها و چه در خصوص تعیین قیمت نهایی آنها. در صورت تحقق این موضوع، بازار بهسمت رقابتی سالم حرکت خواهد کرد و شرکتهای پخش نیز میتوانند با انعطافپذیری بیشتر، کالاهای جدید را با در نظر گرفتن نیازهای بازار و ترکیب سبد کالایی خود انتخاب و عرضه کنند. در این فضا، حتی شرکتهای نوپا یا دانشبنیان که کیفیتی همتراز با برندهای بزرگ دارند، اما زیرساخت توزیع مناسبی در اختیار ندارند، میتوانند شانس بیشتری برای حضور در بازار و توسعه سهم خود داشته باشند.
یکی دیگر از آسیبهای سیاست فعلی آن است که تولیدکنندگانی که سالهاست در فضایی حرفهای و استاندارد فعالیت میکنند و هزینههای بیشتری برای زیرساختها، کیفیت تولید و ذخیرهسازی میپردازند، ناچارند کالای خود را با همان قیمتی عرضه کنند که تولیدکنندهای با شرایط غیراستاندارد و هزینههای پایینتر عرضه میکند. این موضوع یک رقابت ناعادلانه ایجاد کرده که به ضرر تولیدکنندگان مسوول و قانونمدار تمام شده و موجب سردرگمی شرکتهای پخش در انتخاب شریک تجاری میشود.
بنابراین، انجمن معتقد است تحقق فضای اقتصادی آزاد و رقابتی، نهتنها به افزایش قیمت نخواهد منجر شد، بلکه با ایجاد رقابت سالم، به کاهش هزینهها و بهبود قیمت برای مصرفکننده نهایی نیز منجر میشود. این سیاست، هم به سود صنعت پخش، هم به سود تولیدکنندگان واقعی و هم به سود مصرفکننده خواهد بود.
در رویکرد توسعهگرایانه، صنعت پخش نباید صرفا دروننگر باقی بماند. کشورهای همسایه، بهویژه آنهایی که ساختار توزیع ضعیفتری دارند، میتوانند فرصتهای مناسبی برای صادرات خدمات پخش از ایران باشند. آیا انجمن ملی صنعت پخش برنامهای برای ورود به بازارهای منطقهای دارد؟
مقوله انتقال دانش و تکنولوژی در صنعت پخش، ارتباط نزدیکی با دیدگاهها و نیازهای تولیدکنندگان کالاهای تندمصرف دارد. اگر یک تولیدکننده قصد فعالیت اصولی در حوزه صادرات را داشته باشد، صنعت پخش ایران این توانایی را دارد که خدمات لازم را بهصورت حرفهای در اختیار او قرار دهد. در حال حاضر نیز برخی از هلدینگهای بزرگ داخلی این مسیر را در کشورهای منطقه، بهویژه در حوزه اوراسیا بهصورت محدود و در کشورهایی مانند عراق و افغانستان با گستردگی بیشتری آغاز کردهاند. با این حال، یکی از چالشهای اساسی در مسیر توسعه صادرات خدمات پخش، نبود سیاستهای صادراتی پایدار و منظم در سطح ملی است. این مساله باعث میشود که نه تولیدکننده و نه توزیعکننده، امکان برنامهریزی حتی کوتاهمدت برای صادرات کالاهای خود نداشته باشند. برای نمونه، ممکن است کالایی که دیروز بدون مانع خاصی قابل صدور بود، امروز به دلیل تغییر در سیاستهای داخلی یا تعرفههای گمرکی، دچار محدودیت شود. این بیثباتی در سیاستگذاری، امکان هرگونه برنامهریزی بلندمدت و حتی میانمدت را از بین میبرد و سبب میشود که شرکتها در مواجهه با بازارهای خارجی با تردید و احتیاط عمل کنند.
با این حال، انجمن ملی صنعت پخش تلاش کردهاست تا با ایجاد تعاملات سازنده با نهادهای غیردولتی و انجمنهای مشابه در منطقه، بسترهای همکاری را فراهم کند. از جمله این اقدامات، میتوان به تعامل با انجمن توزیعکنندگان اقلیم کردستان عراق و مذاکرات صورتگرفته با شرکتهای پخش در کشورهای عمان و امارات اشاره کرد.
همچنین، با توجه به توافقنامه همکاری اقتصادی ایران با کشورهای عضو اتحادیه اوراسیا، انجمن برنامهریزیهایی را برای ایجاد تبادل نظر و همکاری با انجمنها و شرکتهای پخش این منطقه در دست اجرا دارد. امیدواریم بتوانیم بخشی از دستاوردهای این تعاملات را در دوره آینده نمایشگاه صنعت پخش به اطلاع و بهرهبرداری اعضای خود برسانیم.
در مجموع، اگرچه زیرساختهای فنی و توانمندیهای اجرایی برای صادرات خدمات پخش در کشور وجود دارد، اما تحقق کامل این هدف در گرو تدوین و اجرای سیاستهای صادراتی پایدار، شفاف و هماهنگ از سوی نهادهای حاکمیتی است. تنها در این صورت میتوان از ظرفیتهای بالقوه صنعت پخش ایران برای حضور موثر در بازارهای منطقهای بهرهبرداری کرد.
در نبود یک نظام ارزیابی مشخص، بسیاری از بازیگران صنعت پخش دچار بیاعتمادی متقابل و رقابتهای غیرمنصفانه شدهاند. آیا انجمن صنعت پخش برنامهای برای طراحی یا تدوین شاخصهای استاندارد عملکردی برای شرکتهای پخش در دستور کار دارد؟
در این زمینه دو مسیر اصلی در حال برنامهریزی و اجراست. نخست، مربوط به ارزیابی و رتبهبندی مدیران و فعالان حوزه پخش است؛ افرادی که در نقشهایی همچون مدیر شعبه، مدیرعامل، مدیر پخش، فروشنده و توزیعکننده فعالیت دارند. در همین راستا و به کمک کمیته منابع انسانی انجمن، در هفتمین نمایشگاه صنعت پخش، از نخستین سامانه رسمی «کانون مدیران صنعت پخش» رونمایی خواهیم کرد. در این سامانه، افراد فعال در این صنعت عضو میشوند و بر مبنای دورههای آموزشی و معیارهای مشخص، ارزیابی و رتبهبندی خواهند شد. شرکتهایی که مایل به بهرهگیری از این افراد هستند، میتوانند با اطمینان از گواهینامههای صادرشده توسط انجمن، با همکاری یک شرکت دانشبنیان، استفاده کرده و نسبت به توانمندیها و صلاحیت حرفهای این افراد اطمینان حاصل کنند.
در گام دوم، موضوع ارزیابی و رتبهبندی شرکتهای فعال در صنعت پخش مطرح است. این شرکتها با توجه به نوع فعالیت خود، از جمله پخش دارو، مواد غذایی، محصولات آرایشی و بهداشتی، کالاهای انجمادی، روانکارها، دخانیات و کودهای شیمیایی، تنوع زیادی دارند. انجمن در کمیته توسعه خود، در حال تدوین دستورالعملی برای طبقهبندی این شرکتها و سپس تعریف شاخصهای استاندارد ارزیابی عملکرد آنهاست. البته باید توجه داشت ایجاد این شاخصها زمانی اثربخش خواهد بود که مزیتهای رقابتی مشخصی نیز برای شرکتهای برتر در نظر گرفته شود. در این زمینه، در حال رایزنی با نهادهای نظارتی و حکومتی هستیم تا بتوانیم امتیازاتی همچون مشوقهای مالیاتی، تسهیلات سرمایهگذاری، دسترسی بهتر به منابع مالی و مزیتهای اقتصادی را برای شرکتهایی که موفق به کسب رتبههای برتر در این ارزیابیها میشوند، فراهم کنیم.