عدم کفایت یا چنته خالی خالصسازان؟/ مروری بر دور تازه حملات و بهانهگیریها علیه پزشکیان
رضا رئیسی / روزنامهنگار و تحلیلگر سیاسی

این روزها کاربران شناختهشده جریان سوپرانقلابی و شخصیتهای سیاسی جریان موسوم به خالصساز، بیشتر و پیشتر از هر زمان دیگری در طول یک سال گذشته، حملات کلامی و لفاظیهای سیاسی خود علیه مسعود پزشکیان را تشدید و تصاعد دادهاند و علاوه بر توهینهای آشکار و کنایههای تند و گزنده به رئیسجمهوری، حتی با صراحت و علنی از فقدان کارآمدی و عدم کفایت رئیسجمهوری سخن میگویند.
همه این فعل و انفعالات پردامنه و هماهنگ تخریبی در حالی رقم میخورد که کشور در فضای پساجنگ با تهدیدها و تحرکات بالقوه دشمن روبهروست و توصیه اکید بزرگان نظام و کشور مبنی بر حفظ اتحاد ملی و بسط و توسعه انسجام داخلی است و با تغییرات رخداده در شورایعالی امنیتملی و آمدن لاریجانی و از طرف دیگر تاکید همگانی که شامل چهرههای شاخص و شناختهشده از جریان اصولگرایی نیز میشود، بر لزوم تغییرات و اصلاح روندها، یک اتفاقنظر جمعی و فراگیر در سپهر سیاسی کشور طنینانداز شده است. درست در چنین حالوهوایی به ناگهان پس از اظهارات پزشکیان در خصوص مذاکره و شرایط و وضعیت عمومی کشور، چنین جو تخریبی پردامنه و علیه رئیسجمهوری به راه میافتد؛ گویی که چه اتفاق خاص و غیرمنتظرهای رخ داده است!
نکته عجیب و قابل تامل آن است که اگر چنین واکنشهایی به سخنان رئیسجمهوری در روزها و ماههای ابتدایی رقم میخورد، میشد آن را به حساب عدم آشنایی با مشی گفتاری و نوع واکنشهای رئیسجمهوری دانست؛ اما اکنون با عبور از همه اتفاقات پرشتاب یکسال گذشته، کیست که نداند مسعود پزشکیان سیاستورزی خاص به خود و دایره ادبیاتی مختص به خودش را دارد و نکته خارج از قاعده کلی گفتاری خود نگفته و مضاف بر آن اشارات شاذ و عجیبی هم نداشته که واجد محرمانگی باشد یا کسی از دوست و دشمن نسبت به آن عدم آگاهی و اشراف داشته باشد.
واضح است که تندروهای سوپرانقلابی با صحنهآرایی تازه و پروپاگاندای سیاه و پرحجم جدید خود قصد دارند زمین بازی و توجه افکارعمومی نسبت به لزوم تغییرات و اصلاح روندها را تغییر داده و آنچه از آن با عنوان عبور هسته عقلایی نظام از خالصسازان و تغییر در هندسه هسته سخت قدرت یاد میشود، تحتالشعاع حرکات ایذایی و جنگ روانی خود قرار داده و اذهان عمومی را نسبت به تغییر و تحولات چشمانداز پیش رو دلسرد و منفعل سازند.
برای درک وضعیت بهتر است، نیمنگاهی به سخنان اخیر پزشکیان و واکنشهای جریان تندرو منتقد نسبت به آن بیاندازیم و ببینیم که انتقادهای مطروحه تا چه حد دارای اعتبار و اعتنا بوده و برآمده از دغدغهمندی و از سر خیرخواهی است یا دستمایه تخریبها با رویکرد جناحی و طیفی. اشاره مسعود پزشکیان بر پیگیری استراتژی مذاکره در برابر طرف غربی، نه حرف تازهای هست و نه اظهارات غریبی، همانگونه که پیشتر بعد از ترورها و حملات گاه و بیگاه دشمن، مذاکره در برهههای مختلف بهعنوان ابزاری برای برونرفت از شرایط بحرانی در دستور کار ما بوده است، از جنگ هشتساله و با حزب بعث گرفته تا مذاکره با کشورهای منطقهای بهرغم تلاطمها و اختلافات مبنایی گرفته و بالاخره چند برهه مذاکره بعد از حمله به عراق و افغانستان تا مذاکرات هستهای از دهه هشتاد تاکنون که هیچگاه در شرایط عادی و بهدور از عقبه پر منازعه نبوده و همواره و در هر حالتی بهرهگیری از دیپلماسی یک راهکار بدیهی برای پیشبرد منافع ملی است، مذاکرهای که منتقدان به هنگامی که خود بر اریکه قدرت نیستند، بهمثابه ذنب لایغفر میبینند و از هیچ کوششی برای تخریب آن فروگذاری نمیکنند و به بدنه حامیان خود چنین القا میکنند که مذاکره با دشمن به معنای تسلیم است.
پزشکیان اما بارها و از جمله در سخنان اخیر خود با صراحت گفته که مذاکره را در چارچوب منافع ملی و با هماهنگی ارکان تصمیمگیر نظام در حوزه سیاست خارجی مدنظر دارد و مشخص نیست این منتقدان با این اوصاف چرا به پزشکیان حمله میکنند و آیا این نیست که آنان در واقع با سیاستهای اصولی نظام مشکل دارند و چون مخالفت علنی برای آنان ممکن و میسر نیست، با هزینهسازی در حمله به پزشکیان مقاصد پیشگفته خود را دنبال میکنند.
در دیگر سو، بخش عمدهای از انتقادات به پزشکیان از این ناحیه است که او کارآمد و در قواره ریاستجمهوری نیست، چون محاورهای و بیآلایش سخن میگوید و اهل سخنوری نیست و آداب دیپلماتیک نمیداند و پرنسیپ خاص و ویژهای ندارد.
در پاسخ باید گفت که اتفاقاً آنچه پزشکیان را به صدر سپهر سیاسی کشور کشاند، همین مدل خاص گفتاری و رفتاری او بود که بر دل مردم نشست و او را برگزیدند، اینکه تندروها به گفتار او کنایه میزنند و ابراز ناخشنودی میکنند، طبیعی و بدیهی است اما آنان باید در نظر داشته باشند که مردم او را با همین مختصات و مشخصات برگزیدند و مهم رضایتمندی عمومی از اوست نه خوشایند آنها. مضاف بر همه اینها کشورداری به سخنوری نیست، البته که خوب است، رئیسجمهوری چارچوبهای خاص گفتاری و کاریزماتیک داشته باشد؛ اما این لزوماً دردی از مردم دوا نمیکند و تجربه به ما آموخته شعاردرمانی گرهگشا نیست و شاید باید به پزشکیان فرصت داد و مدل خاص او را به نظاره نشست، شاید که بیش از سُلفای خود تدابیر او کارگر افتاد و کشور را از این پیچ سخت گذر داد.
دیگر نکتهای که روی آن مانور تبلیغاتی و تخریبی زیادی داده میشود، آن است که گفتار پزشکیان ارسال پالس ضعف به دشمن است و آنان را تهییج به تکرار تهاجم علیه ایران میکند. گویی که دشمنان نشستهاند تا عطف به شعارها و گفتارهای مسئولین ما تعیین استراتژی کنند و اگر رجزخوانی سلحشورانه کنیم آنان جا میزنند و اگر تحلیلی منطقی و درست از نقاط ضعف و قدرت که در دنیای امروز بر کسی هم پوشیده نیست، ارائه دهیم، آنان ترغیب به دستاندازی به کشور ما میشوند!
البته که تجربه برعکس چنین استنباط و استدلالی را نمایانگر است. به هر تقدیر، خالصسازان سوپرانقلابی با چنته خالی در وجه ایجابی و عطف به سیر تحولات در دوران جنگ و پساجنگ که آنان را به حاشیه رانده و بیش از پیش منزوی کرده است، به هر طریق ممکن قصد عرض اندام در سپهر سیاسی و اجتماعی را دارند و چه زمینه و بستری مهیاتر از حمله به پزشکیان که دیوار کوتاهتری دارد.