فیلم آدمفروش محمود کلاری: آیا این خانواده قربانی میشود؟
اقتصاد ایرانی : محمود کلاری با «آدمفروش»، تصویری وهمآلود و نوستالژیک از برههای کوتاه در تاریخ ایران ارائه میکند؛ روایتی سفته شده از احساسات انسانی که با هنرنمایی در تصویر، مخاطب را غرق در خاطرات جمعی و شخصی میسازد.

داستان ز؛ ماجرای خانوادهای درگیر بحران
«مرضیه» با بازی فریبا نادری که گهگاهی به خانه مادرش، «مامان منیر» (مهراوه نونهالی) سر میزند، ادعا دارد جواهراتش به وسیله یکی از افراد ساکن این خانه به سرقت رفته است. در حالی که مادر تلاش میکند با توصیههایش ذهن دخترش را آرام کند و چنین گمانهایی را دور کند، اما مرضیه در این امر پافشاری میکند. او سرانجام به داوود (با بازی علی شادمان)، خواهرزادهاش، مظنون اصلی سرقت جواهراتش میشود. این در حالی است که داوود کاملاً از این ماجرا بیخبر است.
روند پیچیدگی داستان زمانی بیشتر میشود که مرضیه به همراه زن برادرش آتی (با بازی سمیرا حسنپور) و برادرزاده کوچکش، عطا (رایان سرلک)، به نزد یک آینهبین میروند. «آینهبین»، ایفای نقش شده توسط مهران مدیری، با شنیدن مشخصات دادهشده توسط عطا، دزد واقعی را به مرضیه معرفی میکند. این اتفاق منجر به متهم شدن داوود شده و کار به تخریب اعتبار او و خانوادهاش، از جمله «مهرو» (رویا جاویدنیا) که خواهر ناتنی مرضیه است، میانجامد.
نقد فیلم آدمفروش؛ برتری تصاویر بر محتوا
محمود کلاری، کارگردان و یکی از برجستهترین فیلمبرداران سینمای ایران، سابقه چشمگیری در حوزه طراحی تصاویر سینمایی دارد. این تجربه غنی او، در ساخت فیلم آدمفروش نیز بهخوبی نمایان شده و توانسته تصاویری چشمنواز و قابهایی دلنشین را خلق کند. طراحی صحنه و جزئیات بصری این فیلم، ارزش هنری بسیار بالایی به آن بخشیده و مخاطبان را مجذوب میکند.
با این حال، اولویت دادن به جلوههای بصری باعث شده تا در زمینه داستانپردازی ضعفهایی مشاهده شود. محمود کلاری با تکیه بر یک خاطره شخصی که تصور میکرد میتواند رابطه احساسی با مخاطب برقرار کند، قصه اصلی فیلم را تدوین کرده است. در کنار این خاطره خصوصی، بخشهایی کوتاه از جریانهای سیاسی مرتبط با کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ نیز به تصویر کشیده شدهاند. اما این نماهای کوتاه تأثیر چندانی بر پیشبرد داستان ندارند و بیشتر به جنبه حاشیهای و فرعی آن تبدیل شدهاند.
ضعفهای داستانی؛ کمبود خطوط داستان و شخصیتپردازی
فیلم آدمفروش در پرداخت کاراکترها و داستانگویی با چالشهایی جدی روبهرو است. خطوط داستانی محدود، فرصت کافی برای پردازش شخصیتها و پرداخت کنشهای آنان ایجاد نکرده و باعث سکون وقایع شده است. همین امر موجب شده تا مخاطب درک عمیقی از شخصیتها نداشته باشد و کنشها در یک خط داستانی کمحجم و ساده رها شوند.
با این وجود، فیلم در زمینه تصویرسازی و نمایش حالوهوای دههای پرمخاطره از تاریخ ایران، موفق عمل کرده است. فضایی خانوادگی و سرشار از حس نوستالژی، فیلم را به یک پرتره بصری زیبا تبدیل کرده که تصویری ملموس از دورهای خاص در زندگی مردم این سرزمین ارائه میدهد.